عفت کلام (گویایی) ، عفت بطن و تغذیه (چشایی) و عفت عطر (بویایی)
الف) پرهيز از کلمات رکیک و سخنان منافي عفت..
ج) پرهيز از وصف زيبايي نامحرمان.
د) پرهیز از استفاده از کلمات دوپهلو.
ه) پرهيز از سلام دادن به جوانِ نامحرم
و: پرهیز از تکلم با نامحرم بیش از چند کلمه
ز: نهی کلی از هم کلامی با نامحرم
قسمت دوم: عفت بطن (شکم، تغذیه)
د:باید غذا متناسب با مزاج باشد
اهداف آموزشی:
۱)جایگاه و اهمیت زبان در عفت ورزی
۲)بررسی کیفیت لحن و محتوای کلام در عفاف
۳)تعریف و توضیح عفت چشایی
۴) بررسی رابطه تغذیه با عفت گرایی
۵)عطر زدن زنان در روایات و عفت بویایی
مقدمه:
مهمترین راه ارتباطی بین افراد زبان است. عضوی بسیار کوچک ولی اثر گذار، که مدیریت آن در سلامت زندگی دنیوی و اخروی نقش مهمی دارد. در ارتباط کلامی با نامحرم، قالب و محتوای کلام به قدری موثر است که لغزشگاه اساسی برای تحریک جنسی محسوب می شود . بنابر این در بحث عفت کلام دو محور ، عفت در آهنگ ولحن کلام و عفت در درون مایه و محتوای کلام، مورد توجه قرار می گیرد. در این درس به روایات وارد شده در اهمیت مدیریت گفتگو با نامحرم اشاره شده است که چگونه ارتباط کلامی افراد را به وسوسه و تحریک شهوت می کشاند.
عفت شکم در تغذیه (چشایی) که همان عفت در خورد و خوراک است نیز مورد سفارش مکرر دین قرار گرفته و در این درس از جهتی به نقش حلال و حرام بودن مال و از جهتی هم به پاکیزگی و اثر تربیتی غذا ها در خودکنترلی افراد اشاره می شود.
آخرین مطلب در این درس، اختصاص به عفت بویایی دارد. بحث در عفت بویایی حول محور پرهیز از تحریک شهوت از طریق بوهای محرک می باشد که در نهایت به عطر زدن بانوان از دیدگاه روایات می پردازیم.
قسمت اول: عفت کلام
زبان مهمترين ابزار آدمي در زندگي است كه انديشهها، احساسات و خواستههايش را در قالب الفاظ و كلمات به ديگران منتقل ميكند و از انديشهها، احساسات و خواستههاي ديگران نيز بوسيله همين قالبها آگاه ميشود. افزون بر اين، شيوة بيان، و آهنگ و لحنِ كلام نيز در شنونده تأثيری شگرف دارد چنانكه رسولخدا به هنگام بيعت با زنان، از آنان پيمان گرفت كه با نامحرمان سخن نگويند. [۱]به ويژه آنگاه كه پاي شهوت به ميان آيد، کلام می تواند غريزة جنسي را برانگيزد وباعث لغزشهای خطرناك براي انسان شود. چنانكه قرآنكريم به اين واقعيت اشاره كرده و سفارش نموده به هنگام صحبتكردن با نامحرم، هم بايد درونمايه و محتواي كلام، سخنان شايسته و معروف باشد و هم شيوة بيان و آهنگِ كلام تحريككننده نباشد:
..فَلا تَخْضَعنَ بِالْقَولِ فَيَطْمَعَ الذّي في قَلبهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَولاً مَعروفاً [۲]
پس ]بههنگام صحبتكردن با نامحرم[ با ناز و عشوه سخن مگوييد تا آن كسي كه بيمار دل است طمع بورزد؛ و سخن معروف و شايسته بگوييد.
بنابر آیه مذکور دو محور از عفت کلام استفاده می شود:
۱ـ عفتِ در آهنگ و لَحنِ كلام (به معنای پرهیز از سخن گفتنِ با خضوع ناز و عشوه یعنی با لحن کشدار ، نازک تحریک کننده و… به ادای کلمات نپردازید)
۲ـ عفتِ در درون مايه و محتواي كلام (از کلماتی که معنی خضوع و فروتنی شما را در مقابل نامحرم نشان بدهد نداشته باشید مانند: قربان شما، اجازه ما هم دست شماست، جانم، عزیزید، لطف می کنید، ارادتمندم و..)
۳- محور سوم که در آیه مذکور نیست و از جایی دیگر استفاده می شود که از مبحث عفت کلام است خود کنترلی زبان از کلمات رکیک و منافی عفت می باشد.
اگر چه این آیه خطاب به زنان است ولی اگر مردان هم به گونه ای دیگر تحریک کننده و اقوا گر برای زنان سخن بگویند به دلیل آیه که می فرمایید “فیطمع الذی فی قلبه مرض” شاملش می شود و آن هم ممنوع است.
· اما عفتِ در محتواي كلام ـ مصاديق گوناگون دارد :
الف) پرهيز از کلمات رکیک و سخنان منافي عفت
ديگر از مصاديق عفت کلام و پيشگيري از انحرافات اخلاقي، پرهيز از واژهها و سخنان منافي عفت است كه نبايد در گفتگوها و به ويژه در گفتگوي با نامحرمان به¬كار برده شود. زيرا حيا را از بين ميبرد و حريمها را ميشكند.
در جریان داستان یوسف(ع) و زلیخا می بینیم که زلیخا بی عفتی به خرج داد و با مراودة کلامی، یوسف(ع) را به ارتباط نامشروع فرا خواند لیکن یوسف(ع) به شدت مقاومت ورزید و با صراحت او را از خود نا امید کرد.
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لَا یفْلِحُ الظَّالِمُونَ [۳]
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد؛ درها را بست و گفت: «بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!)» [یوسف] گفت: پناه میبرم به خدا! او پرورش دهنده من است؛ مقام مرا گرامی داشته؛ و او کسی که به دیگران ظلم کند را ( نمی بخشد و) رستگار نمیشوند!
ناگفته نماند كه تماسهاي تلفني و ارتباط از طریق شبکه های مجازی وارسال پيامك¬هاي حاكي از عشق و علاقه، كلمات و جملات و نامههاي عاشقانه نيز در همين راستا قابل ارزيابي و بررسي مي باشد که در صورت مواجهه باید یوسف وار جواب ردّ و دندان شکن داد چرا که در غیر این صورت عاقبتی ناخوشایند رقم خواهد خورد! زیرا بسياري از دختران و پسراني كه پيش از ازدواج، يا پس از ازدواج! ارتباط-هاي اينچنيني داشته اند، دچار تنشها و چالشهاي سخت خانوادگي شدهاند و بدبينيها، درگيريها و جدایی و طلاق زندگي آنان را آشفته و تيره ساخته و نتايج نگران كنندهاي را به بار آورده است.
البته توبة خالصانه و انجام كارهاي شايسته ميتواند گذشتهها را جبران كند و آنان را از يك زندگي سالم بهرمند سازد.
ب) پرهيز از شوخي با نامحرم
آن گاه كه غم و اندوه و افسردگي به سراغ انسان ميآيد و فشارهاي زندگي تاب و توان آدمي را ميربايد، شوخي و مزاح ميتواند سرور و شادي پديد آورد و اندكي از بار غم و فشار بكاهد.
ليكن مزاحها انواع گوناگون دارد كه بخشي از آنها نامشروعاند و با عفت و پاكدامني سازگاري ندارند كه بيگمان بايد از آنها پرهيز شود؛ بهويژه آنگاه كه پاي نامحرمي در ميان باشد. چنانكه رسول خدا ميفرمايد:
مَنْ فاكَهَ إمرَأةً لا يَمْلِكُها حَبَسَهُ اللهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَها في الدُّنيا ألْفَ عامٍ. [۴]
هر كه با زني نامحرم، شوخي كند خداوند او را براي هر كلمهاي كه در دنيا با او سخن گفته هزار سال[در آخرت] زنداني خواهد كرد.
بدون شك يكي از مصاديق اينگونه شوخيها، همان متلكگويي است كه متأسفانه برخي گرفتار آنند و همواره فضاي عفت عمومي جامعه را آلوده ميكنند و گاه براي خود و ديگران درد سر و خطر ميآفرينند.
ج) پرهيز از وصف زيبايي نامحرمان
يكي ديگر از مصاديق عفت کلام و پيشگيري از انحرافات اخلاقي، پرهيز از وصف زيبايي نامحرمان است. يعني نبايد زيباييهاي زني را براي مردي، و زيباييهاي مردي را براي زني وصف كرد تا فريفته و شيفته گردند و به گناه بيفتند. چنانكه رسول خدا ميفرمايد:
وَ منْ وَصَفَ إمْرَأةً لِرَجُلٍ فَافْتَتِنَ بِها الرَّجُل وَ أَصَابَ مِنْهَا فَاحِشَةً لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَغْضُوباً عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ .. وَ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ الْوِزْرِ مِثْلُ الَّذِي أَصَابَهَا [۵]
كسي كه زيباييهاي زني را براي مردي توصيف كند و در نتيجه آن مرد شيفته و فريفته آن زن گردد و مرتكب فحشاء شود آن شخص(گوينده وصف) از دنيا نميرود مگر اينكه مورد خشم خداوند است. .. و براي اوست همانند گناه آن مردي كه مرتكب فحشاء شده است .
ديگر اينكه به فرمودة حضرت: زن نبايد كارها و رازهاي جنسي خود با همسرش را، براي زني ديگر بيان كند. چه اينكه اين ميتواند زمينهساز انحرافات اخلاقي شود. «وَ نَهي أنْ تُحَدِّثَ المرأةُ، المرأةَ بِما تَخْلوا بِه مَعَ زَوجِها».
د) پرهیز از استفاده از کلمات دوپهلو
چينش كلمات بايد به گونه اي باشد كه نامحرم را به خيالات واهي نكشاند و به وسوسه نياندازد كه نمونة قرآنی آن ، كيفيت سخن گفتن دختر شعيب(ع) با موسي(ع) است. پس از آن كه موسي(ع) به دختران شعيب(ع) كمك نمود و گوسفندان آنان را سيراب كرد، دختر فرزانة شعيب، به¬دستور پدرش، با حُجب و حیای فراوان، نزد موسي(ع) آمد و گفت:
قالَت إنَّ أبِي يَدعُوكَ لِيَجزِيَكَ اَجرَ ما سَقَيتَ لَنَا. [۶]
پدرم شما را فرا مي خواند تا براي آب دادن به گوسفندانِ ما، پاداشت دهد.
در اينجا نحوه سخن گفتن و چينِش واژه ها بسيار حائز اهميت و قابل توجه است؛ او نمي گويد: به خانة ما بيا! چرا كه ممكن است در ذهنِ جوانِ نامحرم، افكارِ ناروا خطور كند و تصور کند که اين دعوت از سوي دختر بوده است! و بدين ترتيب وسوسه شود. بلكه مي¬گويد: پدرم تو را دعوت كرده، تا خاطر جوان از هر جهت جمع باشد! و نيز توضيح مي دهد كه اين دعوت فقط براي آن است كه مزدِ آب دادنِ تو را بپردازد نه چيز ديگر! تا اين جوان را خيالات بر ندارد و پندار نابجا نبرد و فضاي ذهن و فكرش آلوده نگردد!
ه) پرهيز از سلام دادن به جوانِ نامحرم
يكي از نشانههاي ادب و احترام و فروتني، سلام گفتن به ديگران است كه آثار بسيار مفيد رواني و اجتماعي در پي دارد و اجر و پاداش فراوان براي سلام دهنده قرار داده شده است. چنانكه اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: لِلسّلامِ سَبعونَ حَسَنَةً، تِسْعَةٌ و سِتُّونَ لِلْمُبتدي وَ واحِدَةٌ لِلرّادِّ[۷] . سلام هفتاد پاداش دارد كه شصتونُه تاي آن براي سلامكننده است و يكي براي جوابدهنده. ليكن از آنجا كه حفظ عفاف و پاكدامني ارزش و اهميت والاتري دارد در روايات اسلامي از سلام گفتن به زنان جوان نهي شده است. چنانكه حضرت در حديثي ديگر ميفرمايد:
لاتَبْدَأُوا النِّساءَ بِالسِّلامِ وَ لاتَدَعُوهُنَّ إلَي الطَّعامِ. [۸]
در سلام دادن به زنان (نامحرم) پيشدستي نكنيد (آغازگر سلام نباشيد) و آنان را بر سر سفرة طعام فرا نخوانيد.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده که رسول خدا(ص) به زنها سلام ميكرد و آنها جواب سلام حضرت را ميدادند و اميرمؤمنان(ع) نيز به زنها سلام ميكرد اما دوست نداشت به زنان جوان سلام كند و ميفرمود:
أتَخَوَّفُ أن يُعجِبَني صَوتُها فَيَدْخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ ممّا طَلَبتُ مِنَ الاجْرِ.[۹]
ميترسم صدايشان مرا خوش آيد و از اين راه زياني متوجه من گردد كه بيش از پاداش سلام كردن باشد. ناگفته نماند امام صادق(ع) در ادامه همين حديث خاطر نشان ميكنند كه علي اين را براي ديگران گفته، گرچه از خود تعبير فرموده است.
آري مقام و منزلت معنوي علي(ع) والاتر از آن است كه از صداي يك زن متأثر گردد اما براي افراد ديگر و بهويژه براي برخي از جوانان نگراني آن وجود دارد كه تحت تأثير جاذبة كلامِ جواني نامحرم قرار گيرند و تحريك شوند؛ چنانكه واقعيت خارجي، و انحرافاتي كه رخ داده، اين مطلب را تأييد ميكند.
البته هر كسي به نفس خويش آگاه است و ميتواند تشخيص بدهد كه صداي برخي از نامحرمان، در او اثر دارد و او را تحريك ميكند يا نه؟ و حتی در صورت عدم تحريك نيز احتياط كردن در بعضي از جاها دور از فايده نميباشد.
و: پرهیز از تکلم با نامحرم بیش از چند کلمه
رسول الله (صلی الله علیه و آله) نهی فرمودند که زنان بدون ضرورت بیش از ۵ کلمه بگویند:
وَ نَهي أنْ تَتَكَلَّمَ الْمَرأَةُ عِنْدَ غَيرِ زَوجِها وَ غَيرِ ذِي مَحْرمٍ مِنْها اَكْثَرَ مِنْ خَمس كَلَماتٍ مِمّا لا بُدَّ لَها مِنْه. [۱۰]
البته منظور آن است كه به هنگام ضرورت، با چند كلمة مختصر مقصود خود را بيان كنند.
ز: نهی کلی از هم کلامی با نامحرم
از آنجا كه انسان موجودي اجتماعي است نياز به گفتگو با ديگران دارد تا افكار و انديشهها، احساسات و عواطف، و خواستهها و نيازهايش را با ديگران در ميان نهد. عقدههاي دلش را بگشايد. و از آلام و دردهايش بكاهد. ليكن براي رسيدن به اين هدفها، حق ندارد از طريق سخنگفتن به حريم و قلمرو عفاف ديگران وارد شود و آنها را تحريك كند.
و نيز فرمودند: اَرْبَعٌ يُمتنَ الْقَلْبَ …كَثْرَةُ مُناقِشَةُ النِّساءِ، يعني مُحادَثَتُهُنَّ… . [۱۱]
بسيار سخن گفتن با زنان، دل را ميميراند.
اميرمؤمنان(ع) نيز به تعابیر گوناگون از گفتگوي با زنان [نامحرم] نهي فرمودند که به چند نمونه اشاره می شود:
أنَّهُ كانَ نَهي عَن مُحادثَةِ النِّساء .[۱۲]
ایشان همواره از گفتگوي با زنان [نامحرم] نهي می کردند.
مُحادثَةُ النِّساءِ تَدْعُوا اِلي البَلاءِ وَ تُزيغُ القُلوبَ… .[۱۳]
گفتگوي با زنان [نامحرم] سبب بلا و گرفتاري ميشود و دلها را منحرف ميسازد.
أقلِلْ مُحادَثةَ النِّساءِ،يَكْمُل لَكَ السَّناءُ . [۱۴]
با زنان[نامحرم] كمتر گفتگو كن تا بلند مرتبگي تو كامل گردد.
امام باقر(ع) هم ميفرمايد:
مُحادَثَةُ النِّساءِ مِنْ مَصائِدِ الشَّيْطانِ. [۱۵]
گفتگوي با زنان[نامحرم] از دامهاي شيطان است.
از آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت كه يكي ديگر از راه¬هاي عفاف¬گرايي، پاكدامني و كنترل غريزة جنسي آن استكه آدمي در غيرضرورت با نامحرم صحبت نكند و آنگاه هم كه چارهاي از سخن گفتن نداشته باشد به حداقل واژهها بسنده كند و بهگونهاي هوسانگيز، با خضوع و با ناز و عشوه سخن نگويد بلكه به هنگام صحبت كردن، جدّي و بهطور معمولي و عادي و حساب شده حرف بزند تا شنونده تحريك نشود و طمع نورزد.
از ديدگاه قرآن و سنت، گفتگوي با نامحرم در امور شايسته و معروف و مورد پسند شريعت اشكال ندارد به شرط آنكه انگيزه جنسي در ميان نباشد و هر دو از وسوسه و تحريك شهوت نيز ايمن باشند.
قسمت دوم: عفت بطن (شکم، تغذیه)
· «عفت در خورد و خوراک»
حس چشایی، یکی از حواس پنجگانه آدمی است که طعم و مزه را درک می کند و در برابر آن واکنش نشان می دهد و نیز یکی از ابزارهای دخیل در پاسخ به غریزة گرسنگی می باشد و از جهت چگونگی پاسخ به غریزة گرسنگی، میتواند در تحریک یا عدم تحریک غریزة جنسی نقش بیافریند .از این رو لازم است این حس کنترل و مدیریت شود. و کنترل آن به پرهیز از موارد ذیل است:
الف) پرهیز از حرام خواری
پیش از این در بخش کلیات بیان شد که يكي از عوامل نه گانه كنترل غرايز و از جمله كنترل غريزة جنسي، ايمان است؛ هرچه ايمان افزايش يابد و پايدارتر شود آدمي نيز در مهار غرايزِ سركش، توانمندتر است. ليكن بايد بدانيم كه ايمان خود نيز همواره تحت تأثير عوامل گوناگون قرار دارد؛ يعني برخي از كارها سبب افزايش ايمان ميشود و برخي ديگر سبب كاهش.
به عنوان نمونه یکی از كارهایی که سبب کاهش ايمان ميشود حرام خواری است. چنانکه رسول گرامی اسلام میفرماید:
اَكلُ الحَرامِ يَطرُدُ الايمانَ. حرامخواري، ايمان را از انسان دور ميكند.[۱۶]
بی شک وقتي ايمان از قلب انسان دور شود امکان انجام هر گناه و انحراف، و از جمله بی عفتی فراهم تر میشود.
روی آوردن به مال حرام است که خاصیت و کارکرد عبادت را از بین می برد. رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در حدیثی میفرماید:
الْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ [۱۷]… .
عبادت همراه با حرامخواری، به مانند ساختن بنا، روی شن روان است. [که به زودی فرو میریزد و کارکردی ندارد].
حرامخواري دو مصداق کلی دارد:
۱) مالی که از طريق كسبهايِ حرام، فراهم آمده باشد. مانند:
ربا، رشوه، سرقت، اختلاس، غصب، كلاهبرداري، غش، قمار، و … .
و نيز اموالي كه خمس يا زكات آن به نائب امام زمان(عج) و مرجع تقليد پرداخت نشده باشد.
و يا ماليات دولت اسلامي كه با حيله و فريبكاري پرداخت نگردد.
و نيز كمكاري و از زيركار شانه خاليكردن در ادارات، مؤسسات، كارخانجات و … ، به طوري كه مغاير با قوانين و قرارداد باشد.
۲) خوراكيها و نوشيدنيهايی كه فی نفسه و خودبهخود، خوردن آنها حرام می باشد. مانند:
گوشت مردار، گوشت ذبح نشده، گوشت خوك و ساير حيوانات حرامگوشت، شراب ، آبجو، خاک و گِل، دنبلان (تخمدان گوسفند و تخمدان ساير حيوانات حلال گوشت) و به¬طور كلي يازده چيز از بدن حيوانات حلال گوشت كه عبارتند از: خون، مني، غدد، مغزحرام، نرينه، فرج، نخودِ مغز، سپرز (طحا ل) دنبلان (بيضهها).
· تقیّد به تغذیه حلال و نقش آن در عفاف گرایی
همان گونه که حرام خواری در زایل شدن ایمان و ارتکاب گناهان تأثیر دارد از سوي ديگر تغذية حلال و پاكيزه يكي از عوامل رشد ايمان است و سر منشاء عمل صالح و از جمله عفاف و پاکدامنی ميباشد. چنانكه قرآن كريم ميفرمايد:
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا..[۱۸]
اي پيامبران از غذاهاي پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد.
زيرا تغذية سالم و حلال، زمينة گرايش انسان به عمل صالح است. و با توجّه به اينكه نوع تغذيه بيشك در روحيّات انسان مؤثر بوده و غذاهاي مختلف، آثار اخلاقي متفاوتي دارد، ارتباط اين دو جمله روشن ميشود كه ميفرمايد: «از غذاهاي حلال و پاكيزه بخوريد» و «عمل صالح انجام دهيد».
البته عمل صالح مصاديق فراوان دارد كه يكي از مصاديق آن، رعايت احکام و آداب عفاف و پاكدامني است که به¬فرمودة امیرمؤمنان(ع) برترین عبادت می¬باشد. «اَفضَلُ العِبادَةِ العَفافُ». [۱۹]
ب) پرهیز از خوراکی محرک جنسی
برخي از محركهاي غذایی موارد غذایی نیرو زا هستند که بر اثر انرژی اضافی که تولید می کنند بخارات زیادی در بدن تولید می کنند واین باعث تقویت خیال در انسان می شود و شهوات در بستر خیال است که فرصت جولان بیشتری دارند كه سبب تحريك غريزة جنسي ميشوند «هورمونهاي جنسي» هستند كه از گونادها (بيضه مرد و تخمدان زن) ترشح ميگردند. بيگمان نوع و كيفيت برخي از خوراكيها، در افزايش اين ترشحها مؤثر است و در نتيجه شهوت جنسي را برانگیخته ميكند.
لازم به یادآوری است که انواع خوراكيها و تنقّلاتي كه سبب افزايش هورمونهاي جنسي ميشود بسيار است لیکن باید توجه داشت که از دیدگاه طب سنتی، مزاج¬ها و طبیعت¬های افراد به¬طور کلی چهار گونه است: ۱ـ گرم و تَر(دموی)؛ ۲ـ گرم و خشک(صفراوی)؛ ۳ـ سرد و تَر(بلغمی)؛ ۴ـ سرد و خشک(سوداوی). بر همین اساس، ممکن است یک خوراکی برای فردی محرّک باشد و برای دیگری چنین نباشد.
و البته با مراجعه به متخصص مزاج شناسی و تجربه، هر کسی می¬تواند خودش تشخیص دهد که چه خوراکی هایی سبب ترشح بیشتر هورمون هایش میشود و در صورتی که جوان و مجرد است از مصرف زیاد آنها بپرهیزد.
ج) پرهیز از پُرخوری
پُرخوري نیز همانند خوراکی¬های تحریک¬زا، در افزايش ترشحات هورمونی مؤثر است و در نتيجه شهوت جنسي را تحريك ميكند. چنان که امام صادق به اين موضوع اشاره كرده و فرموده: «پرخوري، تحريك شهوت بهبار ميآورد». [۲۰]
چه اينكه به ¬فرمودة اميرمؤمنان پُرخوري يكي از مصاديق اسراف است. «قِلَّةُ الْأكْلِ مِنْ العَفافِ وَ كَثْرَتُهُ مِنَ الاسْرافِ». [۲۱]
مولوي نيز گويد:
پس «كُلُوا» از بَهرِ دامِ شهوت است بعد از آن «لاتُسرِفُوا» آن عفت است[۲۲]
یعنی، اينكه خداوند به استفادة از نعمت ها فرمان داده، براي فعّال سازي قوا و نيروهاي انساني است و اينكه بعد از آن به¬عدم زياده روي توصيه كرده، براي رعایت عفاف است.
بنابراین كساني كه دغدغة عفافگرايي و پاكدامني دارند بايد تا جاي كه ممكن است از خوراكيهاي محرّك شهوت و پرخوري خودداري كنند ؛ بهويژه آنانكه مجرّد و جوان هستند و از طريق مشروع نميتوانند نياز غريزة جنسي خود را برآورند.
· فايدههاي كمخوراكي
همان اندازه كه پرخوري زيانآور است و مورد نكوهش قرار گرفته، به همان اندازه¬كمخوري بسيار مفيد بوده ¬و مورد ستايش واقع شده است. چنانكه اميرمؤمنان در بیانات گوناگون فرموده:
قِلَّةُ الاَكْلِ مِنَ العَفَافِ… . [۲۳] كمخوري از عفاف و پرهيزگاري است.
نِعمَ العَونُ عَلی اَسرِ النَّفسِ وَ کَسرِ عادَتِها التَّجَوُّعُ . [۲۴]
کم¬خوری و گرسنگی چه خوب یاوری است برای مبارزة با نفس و در هم کوبیدن عادت¬های غلط نفسانی.
افزون بر اين كم خوراكي و اندكي تحمل گرسنگي سبب «صفاي دل» ؛ «زلالي انديشه» ؛ «نور حكمت» ؛ «پيروزي بر نفس» ؛ و «چابكي بدن» نيز ميشود. و ¬¬¬معرفتها و لذتهاي ويژه¬اي در پي مي¬آورد.
رسولخدا ميفرمايد:
القَلْبُ يَتَحَمَّلُ الحِكمَةَ عِنْدَ خُلُوِّ البَطْنِ، الْقَلبُ يَمُجُّ الْحِكْمَةَ عِنْدَ امْتِلاءِ الْبَطْنِ .[۲۵]
قلب، در هنگام خالي بودنِ معده، حكمت را ميگيرد و پرورش ميدهد و به هنگام پُر بودنِ معده، حكمت را بهدور ميافكند.
اميرمؤمنان علی می فرماید:
وَ لكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهادٍ و عِفَّةٍ وَ سَدادٍ .[۲۶]
وبرای همین هم هست که در خصوص درمان فشار شهوت، به جوان، دین، سفارش به كمخوري و روزهگرفتن می کند تا مقداری از این نیرو اضافی کم شود و قدرت تسلط بر نفس را داشته باشد.
بزرگان علم اخلاق مانند ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعادت مینویسد :
علاج افراط در شهوت این است که قوه شهوت را با گرسنگی ضعیف کنی[۲۷]
لَيْسَ شَيْءٌ أضَرَّ على قلب المُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الأكْلِ ، وَ هِيَ مُورِثَةٌ لِشَيْئَيْنِ: قَسْوَةِ القَلْبِ ، وَ هَيَجَانِ الشَّهْوَةِ .
براى قلب مؤمن چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست. پرخورى موجب دو چيز مى شود: سنگدلى و شهوت انگيزى.([۲۸])
امام صادق(ع) میفرمایند : برای مومن در دنیا راحتی و آسایش نیست مگر موقعی که به ملاقات خداوند برود و راحتی مومن در ۴ چیز است که یکی از آنها گرسنگی است و مومن بوسیله گرسنگی شهوت ها و وسوسه نفس را از خود دور میکند.»
با کنترل شهوت، انسان به آرامش و آسایش روانی میرسد.پس سعی کنید روزه بگیرید اگه نمیتونید ،غذا کم بخورید و خودتونو گرسنه نگه دارید.
اين احتمال نيز وجود دارد كه انسان مدتي تمرين كند و سپس خسته شود و دوباره گرفتار پرخوري گردد ولي بايد با عزم و ارادهاي قوي¬تر، بار ديگر به ميدان آيد و افسار نفس سركش را همانند افسار اسب چموش بهدست گيرد و آنقدر تمرين اش دهد تا سرانجام رام و مطيع گردد.
امام سجاد ميفرمايد:
إنَّ العاقِلَ عَنِ اللهِ، الخائِفَ مِنْهُ، العامِلَ لَهُ، لَيُمَرِّنُ نَفْسَهُ و يَعوِّدُها الجوعَ حَتيّ ما تَشتاقُ اِلي الشِّبَعِ… . [۲۹]
كسي كه به خدا ميانديشد و از او ميترسد و براي او كار ميكند، بايد خود را بر گرسنگي تمرين و عادت دهد، تا اينكه به سيري اشتياق نداشته باشد.
د:باید غذا متناسب با مزاج باشد
این نکته مهم است که ما عفاف را فقط در خود کنترلی نبینیم، یعنی وقتی می گوییم که باید هر کسی متناسب با مزاجش عمل کند. اگر جوان است و بی همسر، مزاجش را در نظر بگیرد، غذای انرژی زا نخورد، تا قدرت خود کنترلی را همچنان در مقابل شهوات داشته باشد و در نقطه مقابل اگر همسر دارد و همسرش نیاز جنسی دارد او هم برای تامین نشاط جنسی خودش و هم نیاز همسرش لازم است تا خودش را تقویت کند ، مزاجش را بشناسد که در این صورت است که هم خود و هم همسرش را از گناه حفظ می کند.
قسمت سوم: عفت عطر (بويايي)
بويايي يكي ديگر از گيرندههاي حسي انسان است كه وجود آن براي حيات آدمي بسيار لازم و ضروري مي¬باشد. اين حس در برابر انواع بوها و از جمله بوي خوش واكنش نشان ميدهد؛ بدينسان كه بويِ خوش، توجه انسان را به سوي كانون خود جلب ميكند و بدان حس مثبت ایجاد می کند.
بنابر این هرگاه كه بويي سبب تحريك نامشروع شود، آدمی بايد از استشمام آن بپرهيزد و از كانون آن فاصله بگيرد و خود نیز هرگز به انگیزة تحریک نامحرمان از بوی خوش استفاده نکند.
بنابراین بحث در عفت بويايي در دو محور ميباشد:
۱) پرهيز از استشمام بوهاي محرّك شهوت
۲) پرهيز از استعمال عطر، به انگيزة تحريك نامحرمان
· الف: پرهيز از استشمام بوهاي محرك شهوت
قرآن کریم در آیة شریفة وَلیَستَعفِفِ الّذِینَ لایَجِدُونَ نِکاحاً[۳۰] امرِ به عفاف را توصیه نموده است و شکی نیست که این امر، زمانی به طور کامل تحقق می یابد که آدمی از هر عاملِ تحریکِ نامشروع بپرهیزد و بی گمان بویِ خوشِ نامحرم، یکی از همان عوامل تحریک زا است که باید از آن پرهیز شود.
شایان ذکر است تحقيقات دانشمندان حكايت از آن دارد كه برخي از بوها در تحريك غريزة جنسي و برخي ديگر در عدم تحريك غريزه تأثير دارد. به عنوان نمونه «نوام سوبل» محقق مؤسسه عصب شناسي می گوید:
از اشك زنان سيگنال¬هايي در قالب بو به مردان منتقل مي شود كه اين سيگنال ها تمايل مردان به زنان را كاهش مي¬دهد، زيرا به-طور مستقيم روي هورمون تستوسترون مردان اثر مي¬گذارد.
· ب) پرهيز از استعمال عطر به انگيزة تحريك نامحرمان
افزون بر اينكه آدمي نبايد بوهاي محرك شهوت را استشمام كند خود نيز نبايد به انگيزه تحريك شهوت ديگران و جلب توجه نامحرمان، بوي خوش استعمال نمايد. زيرا كه اين¬كار، يعني اعانت بر گناه، و كمك كردن ديگران به بي¬عفتي و انحرافات اخلاقی؛ و حال اينكه قرآن كريم از آن نهي فرموده است:
وَلاتَعاوَنُوا عَلَي الاثمِ وَ العُدوان [۳۱]
بر ارتكاب گناه و تجاوز از حدود الهي، كمك¬كار يكديگر نباشيد.
لازم به یادآوری است که استعمال بوي خوش براي مردان به انگيزههاي الهي در مجامع عمومي و بهويژه در عبادتگاهها و زيارتگاهها بسيار پسنديده است ولی آنها هم نباید از عطرهایی که محرک جنسی برای زنان است استفاده کنند، برخی از عطرها که معمولا مردان استفاده می کنند بوی تند و زیادی دارد و اصلا باعث جذب جنسی نمی شود و منعی هم ندارد ليكن امکان دارد همین عطر در خصوص زنان آنگاه كه بوي خوش آنها به مشام مردها برسد و چون یک زن که دارای زیبایی و لطافت بیشتر هست در مجموع دوباره مطلق عطر و بوی خوش رساندن به نامحرم مورد تایید شريعت نميباشد. چرا كه انگيزه شهواني در مردان قويتر و پاسخ آنان به تحريككنندهها سريعتر و توان آنان براي ورود به قلمرو جنس مخالف بيشتر است.
قرآن کریم در یک بیان عام و فراگير، به زنان سفارش می¬کند زینت¬های خود را جز برای شوهران و مَحرَمان خویش آشکار نسازند. وَ لايُبدينَ زينَتَهُنَّ إلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ … [۳۲]
و از آنجا كه استعمال عطر یکی از مصادیق زینت است بنابراین نباید برای نامحرمان مورد استفاده قرار گیرد.
نهی روایات از عطر زدن بانوان در مقابل نامحرم
در روایات اسلامی از عطر زدنِ زن براي مرد نامحرم و خروجِ از منزل در چنين حالتي بهشدت نهي شده است. چنانكه رسول خدا در بیانات گوناگون فرموده است:
أيُّما إمرَأةٍ إستَعطَرَت فَمَرَّت عَلَي قَومٍ لِيَجِدوا مِن رِيحِها فَهِي زانَيَةٌ. [۳۳]
هر زني که به خود عطر زند و از کنار عدهاي مرد بگذرد تا بويش به مشام آنان رسد زناکار است.
أيُّمَا رَجُلٍ تَتَزَيَّنُ إمرَأتُهُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها فَهُوَ دَيُّوثٌ وَ لا يَأثَم مَن يُّسَمِّيهِ دَيُّوثاً وَ المَرأةُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَيِّنَةً مُّعَطَّرَةً وَ الزَّوجُ بِذلِكَ راضٍ يُبني لِزَوجِها بَكُلِّ قَدَمٍ بَيتٌ فِي النّارِ. [۳۴]
هر مردی که زنش، خود را بیاراید و با آن حال از خانه¬¬اش بیرون آید، آن مرد دیوث می¬باشد و هرکه او را دیوث بنامد مرتکب گناه نشده است؛ و هرگاه زنی، خود را زينت و خوشبو نمايد و از خانه¬¬اش خارج شود و شوهرش به اين¬كار راضي باشد، براي هر قدمي كه اين زن برمي¬دارد، براي شوهرش خانه¬اي در جهنم بنا مي¬شود.
أيُّ إمرَأةٍ تَطَيَّبَت وَ خَرَجَت مِن بَيتِها فَهِي تُلعَنُ حَتّي تَرجِعَ إلي بَيتِها مَتي ما رَجَعَت. [۳۵]
هر زني که خود را معطّر کند و از منزلش خارج شود مورد لعن واقع ميشود تا زماني که به خانهاش برگردد.
از این روایت می¬توان نتیجه گرفت که اگر کسی زنان اینچنینی را لعن کند و بر آنان نفرین فرستد اشکال ندارد، زیرا در این روایت آنان مورد لعن و نفرین و دورباد از رحمت اِلاهی قرار گرفته¬اند.
نكته بهداشتی آن است كه بسياري از عطرهاي موجود در بازار ـ بهويژه اُدكُلُنها ـ كه متأسفانه در اثر تهاجم فرهنگي غرب با برنامه¬ريزي بسيار دقيق و زيركانه و شيطاني مُد گشته¬اند از مواد شيميايي ساخته شده و اغلب آنها با مطالعه اثر شیمیایی این عطر بر تحریک جنسی جنس مخالف ساخته شده اند و همچنین براي سلامتي و بهخصوص براي دستگاه تنفس زيانآورند .
چکیده:
۱)زبان و تکلم یکی از مهمترین نعمتهای گرانبها از جانب خداوند حکیم می باشد.که اگر درست از آن استفاده شود بی شک سعادت دو جهان را به ارمغان خواهد آورد.
۲)همانگونه که غالب الفاظ می تواند بیانگر احساسات ، اندیشه ها و خواسته ها ی شخص باشد همچنین شیوه بیان و آهنگ و لحن کلام نیز تأثیر شگرف در شنونده دارد.خصوصا زمانیکه مخاطب نامحرم بوده که در این حالت جولانگاهی برای وسوسه های شیطان خواهد بود
۳)بدیهی است که برای در امان ماندن از شر شیطان ،ضروری است که علاوه بر اینکه درون مایه و محتوای کلام شایسته انتخاب شود همانگونه هم شیوه بیان و آهنگ کلام نباید تحریک کننده باشد .بنابراین عفت گویایی به معنای پرهیز از سخن گفتن با ناز و عشوه ودلربا وپرهیز از بیان هر لفظ منافی عفت می باشد.
۴)درنگاه اول مفهوم عفت چشایی ،چندان با موضوع درارتباط به نظر نمیرسد ولی با اندک تأملی خواهیم دریافت که پاسخ به غریزه گرسنگی ،در تحریک یا عدم تحریک غریزه جنسی نقش آفرین است.در همین راستا تأثیر لقمه حلال و پرهیز از حرام خواری در عفاف گرایی می تواند مورد توجه قرار گیرد. از طرفی دیگر نیز نباید از نقش خوراکیهای محرک شهوت غافل بود.
۵) کنترل شکم و مدیریت غذای انسان می تواند مستقیما با عفاف گرایی رابطه برقرار کند بگونه ای که اگر از غذاهایی که سبب تحریک غریزه جنسی می شود پرهیز کرده و همچنین از پرخوری که همانند خوراکی های تحریک زا،ترشحات هورمونی را افزایش می دهند ، مراقبت و پرهیز شود، صفای دل و نور حکمت و پیروزی برنفس نصیب انسان شده وکمتر در معرض وسوسه های شهوانی قرار می گیرد.
۶)دین مبین اسلام با دقت های که در تمام جنبه ها داشته ، دستورالعملهایی برای سعادت و کمال انسان تعریف کرده است.
در این میان به نقش حس بویایی در تحریک پذیری انسان توجه داشته و خصوصا نهی شدیدی به زنان در استفاده ا زبوی خوش در برابر نا محرم دارد.چرا که بوی خوش وتحریک کننده ، انسان را به کانون خود جلب کرده و به آن علاقه مند می کند.
آزمون پایانی :
۱) محورهای عفت در گویایی را نام ببرید؟
الف)عفت در اهنگ و لحن کلام لازم است
ب)عفت در محتوای کلام لازم است
ج) عفت در سخن گفتن با ناز و عشوه و عفت در محتوای کلام
د)عفت در شوخی های کلامی و واژه های منافی عفت
۲)از منظر روایات گفتگو با نامحرم چگونه باید باشد ؟
الف) بدون هیچ محدودیتی با نامحرم می توان صحبت کرد
ب)اگر در مسائل کاری و اداری باشد مانعی ندارد
ج) به اندازه ضرورت وبدون قصد لذت
د)در غیر موارد ضرورت
۳)نقش غریزه گرسنگی وچشایی(چشایی) در عفت گرایی چیست؟
الف)هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد
ب)پرهیز ا زخوراکیهای محرک شهوت وپرخوری می تواند در عفت شخص موثر باشد
ج) حلال خواری و پرهیز از حرام خواری ، در عفاف گرایی شخص نقش آفرین است
د) گزینه ب و ج
۴) عطر زدن بانوان ا زدیدگاه روایات چیست؟
الف) هر زني که به خود عطر زند و از کنار عدهاي مرد بگذرد تا بويش به مشام آنان رسد زناکار است.
ب)هر زني كه براي غيرشوهرش خود را خوشبو گرداند نمازي از او پذيرفته نشود؛ مگر آنكه غسل[توبه]كند چنانكه از جنابتش غسل ميكند.
ج)هر زني که خود را معطّر کند و از منزلش خارج شود مورد لعن واقع ميشود تا زماني که به خانهاش برگردد.
د)همه موارد
آزمون تشریحی :
۱)منظور ازعفت در کلام چیست؟انواع آن را ذکر کنید؟
۲)رابطه حرام خواری با بی ایمانی و بی عفتی چیست؟
۳)آیا خوراکی ها می توانند تأثیر در تحریک جنسی داشته باشند؟ توضیح دهید
۴)عفت بویایی چیست و در چند محور قابل بحث است ؟یکی را به اختیار توضیح دهید
[۱] – أنَّهُ كانَ مِمّا يَأخُذُ عَلي النِّساءِ في البَيعَة: أن لا يَتَحدَّثنَ مَعَ الرجالِ إلّا ذا مَحْرَم. مستدرك الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۲، ب۸۳، ح۱٫
[۲] – سوره احزاب- آیه ۳۲
[۳] -سوره یوسف/آیه ۲۳
[۴] – ثواب الاعمال، ص ۲۸۲
[۵] – وسائل الشيعه، ج۲۰، ص۱۸۴، ح۲٫
[۶] -سوره قصص/ آیه ۲۵
[۷] -بحارالانوار(ط-بیروت) ج۷۳ ، ص۱۱ ، ح۴۶
[۸] – وسائل الشيعه، ج۲۰، ص۲۳۴، ح۱ .
[۹] – وسائل الشيعه، ج۲۰، ص۲۳۴، ح۳ .
[۱۰] – من لا یحضره الفقیه؛ج۴، ص۶
[۱۱] -وسائل الشيعه، ج۲۰، ص ۱۹۷، ح۳٫
[۱۲] -وسائل الشيعه، ج۲۰، ص ۱۹۷، ح۲٫
[۱۳] -بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۹۱
[۱۴] -ميزانالحكمه، ح ۱۸۶۵۸٫
[۱۵] -مستدرك الوسائل، ج۱۴، ص ۲۷۳ ب ۸۳ ح۳٫
[۱۶] – مواعظ العددية، ص۳۸۷، آیت الله مشکینی.
[۱۷] عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۵۳
[۱۸] – مومنون(۲۳)، آيه۵۱٫
[۱۹] – اصول کافي/ ج۲/ ص ۷۹
[۲۰] – ميزانالحكمه،ح ۵۸۸٫ «لَيسَ شَئٌ اَضَرَّ لِقَلبِ المؤمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الاَكلِ وَ هِيَ مُورِثَةٌ لِشيئَينِ: قَسْوَةُ الْقَلْبِ، وَ هَيَجان الشَّهوَةِ» براي قلب و روح مؤمن چيزي زيانبارتر از پرخوري نيست و آن دو چيز به جاي ميگذارد: قساوت قلب و تحريك شهوت.
[۲۱] – ميزان الحكمه، ح۵۸۳٫ كمخوري از عفاف و پرهيزگاري است و پرخوری از مصادیق اسراف.
[۲۲] – مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ص۷۶۳٫
[۲۳] غرر الحكم : ۶۷۴۷
[۲۴] غرر الحكم : ۹۹۴۲
[۲۵] – ميزان الحکمه، ح۵۹۲٫
[۲۶] – نهج البلاغه، نامه ۴۵
[۲۷] – ملا احمد نراقی – برگرفته از معراج السعادة، ص۲۱۸ و ۲۷۸
[۲۸] مصباح الشريعة : ۲۳۹
[۲۹] – ( بحار الأنوار: ۷۸/۱۲۹/۱
[۳۰] -سوره نور آیه ۳۳
[۳۱] -سوره مائده /آیه ۲
[۳۲] -سوره نور/آیه ۳۱
[۳۳] – ميزان الحكمه، ح۱۱۳۳۴٫ لازم به توضيح استکه مراد از زنا در اينجا، زناي مصطلحِ برخوردار از حدّ شرعي نيست. بلکه از آن بابکه هر يک از اعضا و جوارح بدن بهرهای از لذتجنسی و انحراف اخلاقی دارند، می باشد. چرا كه در احاديث اسلامی برای هر يک از اعضای بدن انسان بهرهای از « زنا » قائل شدهاند. بهعنوان مثال زنای چشم، نگاه به نامحرم و تحريک کنندهها است. و زنای گوش، گوش فرا دادن به سخنان و آواهای محرک شهوت است. و زنای دست، لمسکردنهای تحرک کننده میباشد. و زنای پا، رفتن به سوی عمل نامشروع و حضور در مکانهای نامشروع است. و زنای لب، بوسيدن است. و زنای زبان، سخن گفتنهای تحريکآميز میباشد. و زنای دل، آرزوهای نامشروع است. ر.ک: وسائلالشيعه، ج۲۰، ص، کتاب النکاح، ابواب مقدماته و آدابه، باب۱۰۴، ح۲، عن أبیجعفر و أبیعبدالله عليهماالسلام: « ما مِن اَحَدٍ إلّا يُصيب حَظّاً مِنَ الزِّنا فَزِنَا العَينَين النَّظَرُ وَ زِنَا الفَم القُبلَةُ وَ زِنَا اليَدين اللَمس، صَدَّقَ الفَرجُ ذلکَ أو کَذَّبَ» و کنزالعمال، ج۵، ح۱۳۰۲۶، عن رسولالله صلیاللهعليهوآله: « عَلی کُلُّ نَفسٍ مِن کُتِبَ حَظٌّ مِنَ الزِّنا أدرَکَ ذلکَ لامحالَةَ. فَالعَينُ زِناها النَّظَرُ، وَ الرِّجلُ زِناها المَشیُ، وَ الأُذُنُ زِناها الإستِماعُ، وَ اليَدُ زِناها البَطشُ، وَ اللِسانُ زِناهُ الکَلامُ، وَ القَلبُ أن يَتَمَنّی وَ يُصَدِّقُ ذلکَ أو يُکَذِّبُهُ الفَرجُ»
[۳۴] – بحارالانوار، ج۱۰۳،ص۲۴۹٫
[۳۵] – وسائل الشيعه، ج۲۰، ص۱۶۱، ح۴ (باب۸۰ ابواب مقدمات النکاح).