در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات، رسانهها به یکی از قدرتمندترین بازیگران عرصه فرهنگ تبدیل شدهاند. آنها نه تنها منعکسکننده واقعیتهای اجتماعی، بلکه شکلدهنده به افکار، باورها و سبک زندگی افراد نیز هستند. از این رو، سخن گفتن از زیست عفیفانه و ترویج ارزشهای والایی چون عفاف و حجاب، بدون در نظر گرفتن نقش و رسالت رسانهها، امری ناقص و شاید بیثمر خواهد بود. اما چگونه میتوان از این ابزار قدرتمند در جهت فرهنگسازی صحیح بهره برد؟ چه چالشهایی پیش روی تولید محتوای همسو با عفاف و حجاب در رسانهها وجود دارد؟ و یک جبهه مردمی مانند جبهه مردمی زیست عفیفانه چه نقشی میتواند در این میان ایفا کند تا نسبت زیست عفیفانه با عفاف و حجاب به درستی در جامعه تبیین و نهادینه شود؟
رسانه: ابزار انتقال پیام یا معمار فرهنگ؟
رسانه، در تعریف اولیه خود، ابزاری برای انتقال پیام، معنا و مفهوم است. این ابزار، برای توسعه و پیشرفت هر جامعهای ضروری تلقی میشود. اما آیا کارکرد رسانه صرفاً به انتقال پیام محدود میشود؟ تجارب جهانی و تحلیلهای عمیق نشان میدهد که رسانهها، به ویژه رسانههای جمعی و پلتفرمهای نوین، نقشی فراتر از یک انتقالدهنده صرف ایفا میکنند؛ آنها در “جریانسازی” فرهنگی و تأثیرگذاری بر هنجارها و ارزشهای اجتماعی بسیار قدرتمندند.
متأسفانه، گاه مشاهده میشود که با وجود درک تئوریک از اهمیت رسانه، در بخش عملیاتی و تأثیرگذاری بر جامعه، بهویژه در حوزههای حساسی مانند ترویج عفاف و حجاب، کوتاهیهایی صورت گرفته یا دانش کافی برای بهرهبرداری صحیح از این ابزار به کار گرفته نشده است. اکتفا به مفاهیم کلی و برداشتهای سطحی، باعث شده تا رسانههای ما آنچنان که باید، در شکلدهی به یک زیست عفیفانه پیشرو و جریانساز نباشند. اینجاست که نسبت جبهه مردمی با عفاف و حجاب و به طور خاص نسبت جبهه مردمی زیست عفیفانه با عفاف و حجاب اهمیت پیدا میکند، چرا که یک حرکت مردمی میتواند این خلأ را شناسایی و برای پر کردن آن راهکارهای عملی ارائه دهد.
چالشهای پیش روی تولید محتوای مروج عفاف و حجاب
تولیدکنندگان محتوا در رسانهها، اعم از سینماگران، برنامهسازان تلویزیونی، و فعالان فضای مجازی، تحت تأثیر عوامل گوناگونی هستند. کمرنگی حضور تولیدات بصری و نمایشی در تبیین فرهنگ عفاف و حجاب میتواند ریشه در مسائل مختلفی داشته باشد:
-
عدم اقناعسازی هنرمندان: یکی از چالشهای اساسی، عدم توفیق در “اقناعسازی” جامعه هنری و تولیدکنندگان محتوا نسبت به اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوعات است. صرفاً با دستورالعمل و بخشنامه نمیتوان انتظار خلق آثار هنری تأثیرگذار و خودجوش را داشت. جبهه مردمی زیست عفیفانه باید بر نسبت عفاف با جبهه مردمی زیست عفیفانه و نسبت حجاب با جبهه مردمی زیست عفیفانه در فرآیند اقناع تاکید ورزد؛ یعنی نشان دهد که این مفاهیم چگونه با فطرت انسانی و نیازهای روحی جامعه هنری نیز سازگارند.
-
شناخت ناقص از فرهنگ: فرهنگ دارای لایههای عمیق باورها، هنجارها و ارزشهاست. اگر شناخت ما از این لایهها، بهویژه در مورد ریشههای فرهنگی پوشیدگی و حیا در هویت ایرانی-اسلامی، کامل نباشد، نمیتوان انتظار تولید محتوایی اصیل و اثرگذار داشت. زیست عفیفانه برآمده از همین ریشههاست و نسبت زیست عفیفانه با عفاف و حجاب نیز در همین بستر معنا مییابد.
-
تأثیرپذیری از فضای غالب: برخی فعالان رسانه، خود را صرفاً بازتابدهنده واقعیات کف خیابان میدانند. اگر در جامعه ناهنجاریهایی مانند بدحجابی مشاهده شود، آنها نیز ممکن است آن را در آثار خود منعکس کنند. این رویکرد، نقش فعال و اصلاحگر رسانه را نادیده میگیرد.
-
فقدان نظارت هوشمند و حمایت مؤثر: گاهی نظارتها به جای آنکه هوشمندانه و هدایتگر باشند، ممکن است سختگیرانه و دفعکننده عمل کنند. از سوی دیگر، حمایت کافی از تولیدات فاخر و همسو با ارزشها نیز کمرنگ است.
-
تهاجم فرهنگی و نفوذ: نباید از تأثیرات فرهنگی دشمن و تلاش برای تبدیل هنجارهای فرهنگی اصیل به ناهنجاری غافل بود. این تهاجم، نیازمند پاسخی هوشمندانه و خلاقانه در عرصه رسانه است.
راهکارهای کلیدی برای ارتقای نقش رسانه در ترویج زیست عفیفانه
برای آنکه رسانهها بتوانند به وظیفه خود در قبال ترویج زیست عفیفانه و ارزشهای عفاف و حجاب عمل کنند، نیازمند بازنگری در روشها و اتخاذ رویکردهای نوین هستیم:
-
اقناعسازی و گفتگوی دوسویه: این اصل، سنگ بنای هر حرکت فرهنگی موفق است. باید با جامعه هنری و تولیدکنندگان محتوا وارد گفتگو شد، دغدغههای آنها را شنید و با منطق و استدلال، اهمیت پرداختن به این موضوعات را برایشان تبیین کرد. جبهه مردمی زیست عفیفانه میتواند با ایجاد فضاهای تعاملی، هنرمندان را با مخاطبانی که مدافع عفاف و حجاب هستند، رودررو کند تا از نزدیک با دیدگاهها و استدلالهای آنان آشنا شوند. این همان نسبت جبهه مردمی زیست عفیفانه با جبهه مردمی است که از دل مردم و برای مردم برمیخیزد.
-
توجه به مخاطبشناسی: محتوای رسانهای باید با توجه به ویژگیها، نیازها و دغدغههای مخاطبان مختلف، بهویژه نسل جوان، تولید شود. شناخت دقیق مخاطب، کلید اثربخشی پیام است.
-
خلاقیت و جذابیت در فرم و محتوا: دوران پیامهای مستقیم و شعاری به سر آمده است. برای انتقال مفاهیم عمیقی چون عفاف و حجاب، باید از فرمهای جذاب هنری، داستانپردازی خلاقانه، و رویکردهای غیرمستقیم بهره برد. فیلمساز یا تولیدکننده محتوا باید به این باور برسد که عادیسازی روابط نامتعارف یا بیتفاوتی نسبت به حریمها، با باورهای اصیل فرهنگی در تضاد است.
-
پرهیز از نگاه تجاری صرف به آثار استراتژیک: آثاری که با هدف ترویج ارزشهای بنیادین مانند عفاف و حجاب (که اساس زیست عفیفانه هستند) تولید میشوند، نباید صرفاً با متر و معیارهای گیشه و فروش تجاری سنجیده شوند. اینها آثار استراتژیک هستند که تأثیرگذاریشان بر اذهان عمومی و فرهنگ جامعه، ملاک اصلی ارزیابی است. باید زمینه نمایش گسترده این آثار، حتی در فضاهایی فراتر از سینماهای تجاری، فراهم شود.
-
اهمیت پژوهش و بازخوردگیری: هر فعالیت فرهنگی، نیازمند پژوهش اولیه و ارزیابی و بازخوردگیری مستمر است. باید بررسی کرد که آیا تولیدات رسانهای در حوزه عفاف و حجاب توانستهاند اثربخش باشند یا خیر. متأسفانه، غالباً تولید میکنیم بدون آنکه بدانیم چقدر تأثیرگذار بودهایم. جبهه مردمی زیست عفیفانه میتواند در ایجاد سازوکارهایی برای بازخوردگیری از مردم و تحلیل اثربخشی تولیدات فرهنگی نقش ایفا کند.
-
سادهسازی مفاهیم و پرهیز از ادبیات ثقیل: مفاهیم عمیق فرهنگی باید به زبانی ساده، قابل فهم و کاربردی برای هنرمندان و عموم مردم ترجمه شوند. دفترچههای مهندسی فرهنگی با ادبیات پیچیده، نمیتوانند راهگشای خلاقیت هنری باشند.
-
گسترش دامنه ارتباطی و پرهیز از دوقطبیسازی: برای موفقیت در کار فرهنگی، باید از ایجاد دوقطبیهای کاذب و محدود کردن دایره همکاریها پرهیز کرد. تعامل با طیفهای مختلف هنرمندان و فعالان فرهنگی، حتی کسانی که ممکن است در نگاه اول همسو به نظر نرسند، میتواند به نتایج مثبتی منجر شود.
نقش جبهه مردمی زیست عفیفانه در هدایت رسانهها
جبهه مردمی زیست عفیفانه به عنوان یک تشکل برخاسته از بطن جامعه، میتواند نقشهای متعددی در بهبود عملکرد رسانهها در قبال عفاف و حجاب و زیست عفیفانه ایفا کند:
-
مطالبهگری هوشمندانه: از نهادهای فرهنگی و رسانهای برای تولید محتوای فاخر و نظارت مؤثر.
-
ایجاد پل ارتباطی: میان هنرمندان، کارشناسان فرهنگی، و عموم مردم برای تبادل نظر و اقناعسازی.
-
حمایت از تولیدات ارزشی: شناسایی و حمایت مادی و معنوی از آثاری که به ترویج زیست عفیفانه کمک میکنند.
-
ترویج سواد رسانهای: آموزش به خانوادهها و جوانان برای تشخیص محتوای سالم از ناسالم و مواجهه هوشمندانه با پیامهای رسانهای.
-
ارائه الگوهای موفق: معرفی نمونههای موفق از آثار رسانهای که توانستهاند با رعایت اصول اخلاقی و هنری، پیام عفاف و حجاب را منتقل کنند.
نسبت جبهه مردمی با عفاف و حجاب در اینجا به معنای یک مسئولیتپذیری جمعی برای پاسداری از این ارزشها از طریق ابزارهای فرهنگی مدرن است. جبهه مردمی زیست عفیفانه میکوشد این مسئولیتپذیری را فعال کرده و جهتدهی نماید.
نتیجهگیری: به سوی رسانهای مسئولیتپذیر و فرهنگساز
آینده فرهنگی جامعه ما، به میزان زیادی به عملکرد امروز رسانههای ما وابسته است. ترویج زیست عفیفانه و نهادینهسازی عفاف و حجاب از طریق رسانهها، نیازمند یک عزم جدی، نگاهی نو، و همکاری همهجانبه میان سیاستگذاران، هنرمندان، و نهادهای مردمی است. جبهه مردمی زیست عفیفانه با درک عمیق از نسبت زیست عفیفانه با عفاف و حجاب و با هدف تقویت نسبت عفاف و حجاب با جبهه مردمی زیست عفیفانه، میکوشد تا با ارائه راهکارها، تسهیل گفتگوها، و حمایت از جریانهای اصیل فرهنگی، رسانهها را به سمت ایفای نقش تاریخی خود در ساختن جامعهای سالمتر و اخلاقمدارتر سوق دهد. امید است با بهرهگیری صحیح از ظرفیت عظیم رسانه و با همت فعالان دغدغهمند، شاهد تولیداتی باشیم که نه تنها سرگرمکننده، بلکه آموزنده، الهامبخش، و مروج یک زیست عفیفانه باشند.
اشتراک در
0 نظرات
قدیمیترین