مقدمه: رستاخیز فطرت در بستر زیست عفیفانه
حلول ماه شعبان، ماه اعیاد و شادی، نویدبخش رستاخیزی در دلها و تجدید عهدی با ارزشهای اصیل انسانی است. در میان تمام این جشنها و سرورها، یک حقیقت عمیقتر خود را نمایان میسازد: نیاز فطری انسان به تعالی و سعادت، که در بستر زیست عفیفانه معنا مییابد. جبهه مردمی زیست عفیفانه دقیقاً از همین بستر برخاسته است؛ از عمق باورها و ارزشهایی که در رگ و ریشه جامعه ایرانی جاری است. این جبهه، صرفاً یک نام نیست، بلکه تبلور اراده جمعی مردمی است که به دنبال تحقق یک زندگی پاک، بالنده و سرشار از معنا هستند. اما سوال اینجاست که در این مسیر، نسبت عفاف و حجاب با جبهه مردمی زیست عفیفانه چیست و چگونه این دو مفهوم، شاکله اصلی این حرکت بزرگ را تشکیل میدهند؟
حجاب و عفاف: از ضرورت شرعی تا هویت ملی
مسئله حجاب و عفاف در ایران، بیش از یک قانون، ریشه در باورهای عمیق دینی و تاریخی مردم دارد. این دو واژه، درهمتنیده با فرهنگ اسلامی-ایرانی ما، نه تنها یک الزام شرعی، بلکه نمادی از هویت و اصالت هستند. در سالهای اخیر، بحثهای زیادی پیرامون ماهیت حجاب و ضرورت آن شکل گرفته است. برخی آن را سلیقهای فرهنگی و برخی دیگر، آن را جزو ضروریات شرعی میدانند. اما واقعیت این است که فقهای اسلام، حجاب را نص صریح دین و امری غیرقابل انکار میدانند که نمیتوان آن را به یک نظام سیاسی خاص ارجاع داد. این باور، پیش از انقلاب اسلامی نیز وجود داشته و ریشههای عمیقی در سنت فقهی ما دارد.
فراتر از شرعیت، بحث به قانونیت حجاب میرسد. چرا باید حجاب الزام قانونی داشته باشد، در حالی که نماز الزامی ندارد؟ پاسخ این است که حکومت اسلامی وظیفه دارد از “حرام اجتماعی” جلوگیری کند. حرام اجتماعی، معصیتی است که مفاسد و آسیبهای آن متوجه اجتماع میشود و صرفاً جنبه خصوصی ندارد. آشکار کردن گناه در عرصه عمومی، مصداق تجاهر به گناه است و حکومت اسلامی موظف است جلوی آن را بگیرد. لذا، حجاب نه تنها یک امر شرعی، بلکه یک نظم اجتماعی است که قوام جامعه اسلامی را حفظ میکند.
مصلحتاندیشی یا عقبنشینی؟ بررسی ابعاد چالشبرانگیز حجاب در جامعه
در لایه سوم از بحث پیرامون حجاب، مسئله مصلحتاندیشی مطرح میشود. برخی معتقدند که اجرای حکم حجاب در جامعه، موجب دوقطبی شدن و ایجاد شکاف بین متدینین و غیرمتدینین یا بین حاکمیت و مردم میشود. این دیدگاه، با این استدلال که “قیصریه را به خاطر یک دستمال نمیسوزانند”، به دنبال تعدیل یا کنار گذاشتن الزامات قانونی حجاب است. اما این استدلال، از یک نکته حیاتی غافل است: نزاع اصلی بر سر فرهنگ و سبک زندگی است. هدف، صرفاً کنار گذاشتن یک پوشش نیست، بلکه ریشهکن کردن مفاهیم عمیقتر مانند حیا، عفت و فضیلت از جامعه است. همانطور که شهید مطهری (ره) فرمودند، “دموکراسی و آزادی در غرب، یعنی حیوانیت رها شده”. این رهایی، در وهله اول، به سراغ بدن انسان میرود و به سمت عریانی و اباحهگری حرکت میکند.
این تصور که وضعیت کنونی حجاب در جامعه، ناشی از سیاستهای تنگنظرانه و انقباضی جمهوری اسلامی است، روایتی نادرست است. برعکس، ما در دهههای گذشته دچار نوعی “ولانگاری” فرهنگی و بیمتولی بودن در امر حجاب بودیم. نهادهای فرهنگی که متولی این امر بودند، عموماً آن را در اولویت قرار ندادهاند. این عدم اهتمام، نه تنها نتیجهای جز ضعف نیاورده، بلکه به نفوذ روایتهای نادرست دشمن نیز دامن زده است.
نسبت عفاف و حجاب با زیست عفیفانه: یک پیوند ناگسستنی
زیست عفیفانه صرفاً به معنای رعایت حجاب ظاهری نیست، بلکه یک چارچوب فکری و عملی است که تمام ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. عفاف، به عنوان یک فضیلت درونی، سنگ بنای حجاب بیرونی است. این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند. عفاف، کنترل غرایز و میل به پاکی است و حجاب، تجلی بیرونی این پاکی و حفظ کرامت انسانی است. در واقع، نمیتوان از زیست عفیفانه سخن گفت، بدون آنکه به نقش محوری عفاف و حجاب در آن اذعان کرد. نسبت زیست عفیفانه با عفاف و حجاب، نسبت روح با کالبد است؛ یکی بدون دیگری معنایی ندارد.
جبهه مردمی زیست عفیفانه: تبلور اراده مردمی در مسیر حجاب و عفاف
حال به مفهوم جبهه مردمی میرسیم. این جبهه، نقطه تلاقی باورهای عمیق مردمی با ضرورتهای اجتماعی است. نسبت جبهه مردمی با عفاف و حجاب، یک نسبت ارگانیک است. این جبهه، از دل مردمی که به ارزشهای عفاف و حجاب پایبندند، شکل گرفته است. این به معنای این نیست که همه افراد جامعه با تمام ریزهکاریهای حجاب به یک اندازه موافق هستند، بلکه بدنه اصلی جامعه ایران، عمیقاً به دیانت و ارزشهای آن معتقد است. آمارهای موجود نشان میدهد که بخش قابل توجهی از مردم ایران، همچنان به اصل حجاب معتقدند و این تغییرات ظاهری، عموماً ریشههایی چون مدگرایی یا بیان هویتهای سطحی دارد، نه تغییر باورهای بنیادین.
جبهه مردمی زیست عفیفانه، نه فقط یک واکنش، بلکه یک حرکت پیشرو است. این جبهه، به دنبال ایجاد بستری است که در آن، حجاب و عفاف به عنوان ارزشهای اصلی، نه تنها حفظ شوند، بلکه ارتقاء یابند. پویشهایی مانند “یک تجربه شیرین” در برنامه خیابان آزادی، نمونهای از این حرکتهای مردمی است. این پویشها، با تمرکز بر کنشگری نرم و محبتآمیز، به دنبال نفوذ در دلها و ایجاد تحول در افراد هستند. تشویق به جای تشر، و ارائه محبت به جای خشونت، راهکاری است که در عمل نیز موفقیت خود را نشان داده است. این رویکرد، بر اساس این اصل مهم استوار است که “الناس عبیدالاحسان”؛ مردم بنده محبتاند.
چالشها و ظرفیتهای پیشرو در مسیر زیست عفیفانه
مسئله حجاب در جامعه ما، با وجود تمام چالشها، حلشدنی است. این امر فرهنگی، قابلیت تغییر و تحول دارد و بنبست نیست. اولین ظرفیت، درک این نکته است که اقلیت کشف حجابکننده، به معنای اقلی نیست. در بحبوحه اغتشاشات اخیر، دشمنان تصور میکردند که جمعیت گستردهای کشف حجاب خواهند کرد، اما این اتفاق نیفتاد و بخش عمدهای از جامعه، همچنان به حجاب التزام دارند. حتی خانمهای ضعیفالحجاب نیز، عموماً به حداقلهایی از پوشش پایبند هستند که نشاندهنده ریشهدار بودن این باور درونی است.
دومین ظرفیت، درس گرفتن از “راه طی شده” در غرب است. غرب از برهنگی شروع کرد و به همجنسبازی و فروپاشی خانواده و اخلاق رسید. این تابلو، اکنون پیش روی ماست و نیازی نیست که تجربه غلط را تکرار کنیم. حجاب و پوشش، گره خورده به امر جنسی و اخلاقی است و ولانگاری در پوشش، قطعاً به ولانگاری اخلاقی و جنسی منجر خواهد شد.
سومین ظرفیت، وجود امکانهای ساختاری است که اغلب معطل ماندهاند. نهادهایی مانند مدرسه و معاونت پرورشی، ظرفیتهای عظیمی برای ترویج حجاب و عفاف دارند که متاسفانه در سالهای اخیر، کمتوجهی شدهاند. فضای مجازی نیز، با وجود خطراتش، میتواند به ابزاری قدرتمند برای تبیین و ترویج زیست عفیفانه تبدیل شود، به شرط آنکه حکمرانی صحیحی بر آن اعمال شود. رسانه ملی و صنعت پوشاک نیز، ظرفیتهای نهفتهای برای تولید محتوای جذاب و لباسهای ملی با طراحیهای زیبا و متناسب با فرهنگ ایرانی-اسلامی دارند.
چهارمین ظرفیت، قدرت استدلال است. حجاب یک امر نامعقول نیست، بلکه دارای حکمتها و فلسفههای عمیقی است که باید به درستی تبیین شود. استاد شهید مطهری (ره) در کتاب “مسئله حجاب”، چهار فلسفه اصلی برای حجاب بیان کردهاند که دفاع از آن را ممکن میسازد. ما باید با گفتگو، مباحثه و ارائه دلایل منطقی، به شبهات پاسخ دهیم و ذهنیت جامعه را نسبت به حجاب مثبت کنیم.
پنجمین ظرفیت، اقتدار حاکمیت و یکصدایی مسئولین است. وقتی مسئولین نسبت به مسئله حجاب حساسیت و جدیت نشان دهند و در این زمینه عقبنشینی نکنند، مردم نیز احساس پشتوانه قویتری میکنند. این قاطعیت، باید در گفتار و عمل تمام نهادها و کنشگران اجتماعی نمایان باشد.
نتیجهگیری: آیندهای روشن در سایه زیست عفیفانه
جبهه مردمی زیست عفیفانه با تکیه بر ایمان عمیق مردم ایران به حجاب و عفاف و با استفاده از ظرفیتهای موجود، میتواند بر چالشهای پیشرو غلبه کند. مسیر پیشرفت در این زمینه، نه از راه سختگیریهای بیرویه، بلکه از طریق محبت، تبیین، فرهنگسازی و ایجاد الگوهای جذاب و منطقی میگذرد. نسبت جبهه مردمی زیست عفیفانه با جبهه مردمی، یک نسبت جداییناپذیر است؛ این جبهه، از دل همین مردم برخاسته و برای حفظ و ارتقاء ارزشهای آنان تلاش میکند. با امید به آیندهای که در آن، حجاب و عفاف به عنوان نمادهای هویت و کرامت انسانی، در بستر یک زیست عفیفانه بالنده، بیش از پیش بدرخشند.
اشتراک در
0 نظرات
قدیمیترین