روسری اش روی شانه هاش بود نظرم را جلب کرد رفتم نزدیک وی وبهش گفتم دخترم سلام گفت سلام گفتم دخترم فکر کنم حواستان نیست که روسری ی تان افتاده چیزی نگفت گفتم نمی خواهی زکات این همه زیبایی ات را بدهی گفت زکاتش چیه گفتم من وشما الان در محضر خداییم دوربین خدا روی ما سوار است وصاحب دوربین (خدا) گفته زکاتش عفاف وحفظ حجاب است بلا فاصله روسری اش را کشید روی سرش منم تشکر کردم.التماس دعای رضا مساحی از اصفهان
اشتراک در
0 نظرات
قدیمیترین