مقدمه: حجاب، به عنوان یکی از نمادهای فرهنگی و مذهبی در جوامع اسلامی، همواره موضوعی پرمناقشه و بحثبرانگیز بوده است. مستند حاضر به بررسی این مسئله از منظر رسانهها و سینما پرداخته و تلاش دارد نشان دهد که چگونه جریانهای روشنفکری در سینمای ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، بر شکلدهی به دیدگاهها و هنجارهای اجتماعی در مورد حجاب و عفاف تاثیر گذاشتهاند.
بخش ۱: نفوذ جریان روشنفکری در سینما و تغییر نقشهای اجتماعی زنان
این مستند به تاثیر عمیق جریان روشنفکری در سینمای ایران میپردازد. قبل از انقلاب، سینمای ایران به دو بخش مجزا تقسیم میشد؛ بخش اول، تحت تاثیر سینمای هند قرار داشت و با نمایش فیلمهایی برای مردم عادی، بر آرزوها و امیدهای دست نیافتنی مثل ثروت و موفقیت تمرکز داشت. در مقابل، بخش دوم که بیشتر تحت تاثیر سینمای اروپایی و به ویژه سینمای فرانسه بود، فیلمهایی برای خواص و روشنفکران تولید میکرد که بیشتر به انتزاعات فکری میپرداخت.
پس از انقلاب اسلامی، بسیاری تصور میکردند که جریان روشنفکری از سینمای ایران حذف شده، اما این جریان به شکلی پنهان و مرموز به فعالیت خود ادامه داد. به گفته مستند، این جریان روشنفکری به تدریج تلاش کرد تا با تغییر نقشهای اجتماعی زنان در فیلمها، نقشهای سنتی مانند مادری، همسری و خانوادگی را کمرنگ و جای آن را با نقشهای شغلی و شهروندی پر کند.
بخش ۲: حذف تدریجی حجاب از شخصیتهای زن در سینما
مستند به بررسی نحوه تغییرات فرهنگی در سینما میپردازد و نشان میدهد که چگونه جریان روشنفکری به آرامی حجاب را از روی شخصیتهای زن در فیلمهای سینمایی حذف کرد. ابتدا با نمایش زنان با روسریهای نیمه کامل، سپس با کوتاه کردن موهای شخصیتهای زن و نهایتاً با به تصویر کشیدن زنانی بدون حجاب، این جریان سعی کرد ارزش و اهمیت حجاب را در ذهن مخاطبان کمرنگ جلوه دهد.
در فیلمهای این جریان، نه تنها به زنان بیاحترامی میشد، بلکه آنان را به عنوان شخصیتهای شکست خورده، کتکخورده و محکوم به سرنوشت تلخ به تصویر میکشیدند. این رویکرد سینمایی به طور سیستماتیک تلاش میکرد تا نقشهای سنتی زنان، از جمله مادری و همسری را تضعیف کرده و آنان را به موجوداتی شکستخورده و بازنده معرفی کند.
بخش ۳: جریان روشنفکری و تضعیف هویت زن ایرانی
مستند اشاره میکند که هدف اصلی این جریان، تضعیف هویت زن ایرانی و حذف مفهوم عفاف و حجاب از جامعه بود. فیلمهای روشنفکری، با تمرکز بر شخصیتهای زن، در تلاش بودند تا تصویری غیرواقعی و اغراقشده از زنان ایرانی ارائه دهند. هدف این فیلمها، معرفی زنانی بود که نه تنها به هنجارهای اسلامی و فرهنگی پایبند نبودند، بلکه آشکارا به دنبال مخالفت با آنها بودند.
تهمینه میلانی، یکی از کارگردانان برجسته این جریان، به صراحت اعلام کرده است که جریان روشنفکری در ایران به دنبال تغییر هنجارهای اجتماعی و تضعیف عفاف و حجاب است. او از زنبارگی، مشروبات الکلی و بیبندوباری به عنوان ویژگیهای این جریان نام میبرد.
بخش ۴: راهکارهای مقابله با تهاجم فرهنگی
مستند همچنین به بررسی راهکارهای مقابله با این جریان فرهنگی پرداخته است. یکی از مهمترین راهکارها، افزایش آگاهی و آموزش کنشگران اجتماعی در زمینه عفاف و حجاب است. کنشگران فرهنگی باید با تولید محتوای متناسب با ارزشهای اسلامی و خانوادگی، در برابر این تهاجم فرهنگی مقاومت کنند. رسانهها نیز باید نقشی فعال در تقویت هنجارهای اجتماعی مثبت ایفا کنند و با استفاده از سینما و ابزارهای فرهنگی، به مقابله با جریانهای مخرب بپردازند.
نتیجهگیری:
مستند حجاب به دقت نشان میدهد که سینما و رسانهها چگونه میتوانند به عنوان ابزاری قدرتمند برای ترویج یا تضعیف فرهنگ حجاب عمل کنند. جریان روشنفکری در سینمای ایران تلاش کرده است تا با تغییر نقشهای زنان و تضعیف هنجارهای اسلامی، ارزشهای مرتبط با عفاف و حجاب را کمرنگ کند. اما با آگاهی و هوشیاری کنشگران اجتماعی و رسانهها، میتوان به این تهاجم فرهنگی پاسخ داد و از ارزشهای دینی و اخلاقی جامعه محافظت کرد.
این مقاله براساس محتوای ارائه شده در مستند، تحلیل جامعی از تاثیر سینما و رسانهها بر موضوع حجاب ارائه میدهد و بر لزوم مقابله فرهنگی و آگاهیبخشی تاکید میکند.