درس دوم: اهميت عفافگرايي و پاكدامنی.
قسمت اول: ارزش عفاف و پاکدامنی در فطرت انسانی.
قسمت دوم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه قرآن كريم
قسمت سوم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه روايات اسلامي.
قسمت چهارم: جايگاه عفافگرايي و كنترل غرايز در روانشناسي.
قسمت پنجم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه جامعهشناسي و پزشکی.
اهداف آموزشی:
دانش پژوه پس از گذراندن این درس با مفاهیم زیر آشنا می شویم:
۱)جایگاه عفاف در فطرت
۲)فوائد عفاف گرایی در قرآن و روایات
۳)اهمیت پاکدامنی در زندگی دنیوی و اخروی
۴)جایگاه عفاف گرایی در روانشناسی
۵)عفاف گرایی مورد تأیید همه
مقدمه:
خداي دانا و حكيم و مهربان – بهعنوان خالق و آفرينندة انسان و جهان – آنچه را كه براي آدميان نيك دانسته است بيشك حكمتها و فايدههاي فراوان دارد كه براي آگاهي از آنها لازم است از جهات گوناگون مورد تحقيق و بررسي قرار گيرد. عفاف و پاکدامنی یکی از صفات شایسته و پسندیده می باشد که در تکامل شخصیت انسانی بسیار مهم وموثر است .
بيگمان يكي از صفاتي كه خداي متعال براي افراد بشر نيكو دانسته و آن را برايش بسيار پسنديده، صفت عفت و پاكدامني است كه در قرآن کریم تحت عنوان )وَ لِباسُ التَّقْوي ذِلكَ خَيْرٌ(۱ از آن یاد شده است. چه اینکه بهفرمودة امام باقر مراد از )لِباسُ التَّقوی( در این آیة شریفه، عفاف و پاکدامنی است که مایة خیر و نیکی میباشد.[۱]
عفاف و پاکدامنی لازمه حیات انسانی بوده و با اندک اندیشه ای در می یابیم که روح و سرشت مان ، عفاف و پاکدامنی را دوست داشته و از بی عفتی بیزار است.
با نگاهی به گستره جهانی عفاف، خواهیم فهمید که همه فرهنگ ها بطور مشترک و فطری ، میان پاکدامنی و بی عفتی فرق می گذارند.
در همین درس به طور مبسوط به اهمیت پاکدامنی از منظر قرآن و روایات می پردازیم. ودر ادامه مطالبی در فوائد پاکدامنی خواهد آمد.
در نهایت از دیدگاه جامعه شناسی و روان شناسی غافل نبوده و به بیان اهمیت و فایده عفاف گرایی از دیدگاه آنان می پردازیم.
قسمت اول: ارزش عفاف و پاکدامنی در فطرت انسانی
انسان يگانه موجودي است كه شايستگي كمال بينهايت و قرب اِلاهي بيانتها را دارد و به همين منظور ظرفيت پذيرش و رشد و پرورش صفات و اسماء الهي در فطرت او نهاده شده تا همانند آينهاي پاك، تجليگاه صفات ربوبي شود و مسير پُر فراز و نشيب كمال را به خوبي بپيمايد. اينك از جملة آن صفات، طهارت و عفاف و پاكدامني ميباشد كه ماية تقرب آدمي به درگاه حضرت اِله است.
گذشته از اين، عفاف و پاكدامني لازمة حيات انساني بوده و به همين جهت همه ما انسانها، با اندكي درنگ و انديشه، در مييابيم كه روح و سرشتمان، عفاف و پاكدامني را دوست دارد و از بيعفتي و آلودگي بيزار است.
بزرگداشت عفاف و پاكدامني گستره جهاني دارد و در همه فرهنگها مورد احترام است؛ در هيچ فرهنگي نميبينيم كه، بيبند و باري و فرا رفتن از مرزهاي عفاف و پاكدامني را درست بدانند؛ بيعفتي در همه جا يك رفتار بيمارگونه شمرده ميشود؛ حتي در برخي كشورها كه به گستردگي كشور ما، پايبند به دستورهاي دين نيستند باز هم در برابر بيعفتيها واكنش نشان ميدهند؛ چنانكه در امريكا، به رئيس جمهور اسبقشان ـ كلينتون ـ بهخاطر رابطه نامشروع با منشياش، بهشدت اعتراض كردند، و در ژاپن بهخاطر تجاوز سرباز امريكايي به يك دختر ژاپني، صدها هزار نفر غيرتمندانه بپا خاستند و خواستار خروج نظاميان امريكا از كشورشان شدند؛ و مردم فرانسه به روابط نامشروع نخست وزیر کشورشان(بِرلُوسکونی) اعتراض شدید نمودند.
تمام اقوام و ملل نسبت به بيعفتي حساسيت دارند و از اين حساسيت جهاني، ميتوان نتيجه گرفت كه عفاف و پاكدامني در فطرت پاك همه انسانها مورد احترام و بزرگداشت است. زيرا بهفرمودة قرآن كريم: خداوند قدرت تشخيصِ «فجور و تقوي» را در فطرت پاك همة انسانها قرار داده است:
] وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ؛ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[[۲]
سوگند به نفس آدمی و آنکه او را نیکو بیافرید، سپس فجور و تقوا(شرّ و خیرش را) به او الهام کرده است.
بنابراين هر انساني بهطور فطري فرق ميان «عفت و پاكدامني» و «بيعفتي و انحراف اخلاقی» را بهخوبي ميفهمد و نيز ميداند كه براي پيمودن مسير كمال، چارهاي از حفظ عفاف نميباشد.
خانم وِندِي شَلِيت[۳] ـ متولد ۱۹۷۵ در ايالت ويسكانسين امريكا و فارغ التحصيل رشته فلسفه از دانشكدة ويليامز ـ پاكدامني را امري فطري ميداند و معتقد است زنان در حال پي بردن به اهميت اين خواسته دروني هستند.
شَليت بر اين باور است كه پاكدامني امري طبيعي است و اين مسئله را در جوامعي كه پايبند عفاف نيستند نيز ميتوان بهخوبي اثبات كرد.[۴] وي عقيده دارد كه عفاف مسئلهاي جهاني، فرا فرهنگي و بسيار باسابقه است.[۵]
آري خداشناسی و صفات پسنديدة اخلاقي و از جمله عفاف و پاكدامني، در فطرت اِلهي انسان ريشه دارد، ولي بقا، پرورش و تثبيت آنها تا حدّ زيادي به خود فرد وابسته است. بهدلیل:
)قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ؛ وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا([۶]
هر که نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شد؛ و آن که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم گشت!
خانم شليت ميگويد:
گرچه پاكدامني امري فطري است، اما انسان در مورد چگونگي پرورش دادن اين غريزه، خود بايد تصميم بگيرد.[۷]
بنابراين اگر كسي را ميبينيم كه كارهايي بر خلاف فطرت انجام ميدهد و از آن لذت ميبرد و به آن افتخار ميورزد، در اثر تكرار و تمرين و زير پا گذاشتن فطرت به اين مرحله رسيده است نه اينكه آن كارِ مثبت (همانند عفافورزی) فطري نباشد.
البته در فرونشاندن و کمرنگ کردن صفات فطري عوامل گوناگون ديگر نيز دخيل هستند[۸] همانند: کیفیت تعلیم و تربیت پدر و مادر،[۹] آداب و رسوم و فرهنگهای متأثر از نفسانیت، و نیز تبليغات گسترده و جهتدار، با انگيزههاي شهواني و سياسي و اقتصادي شهوترانان و سياستمداران و سرمايهداران!
تا انسان هست، عفاف هم هست. آنچه ممکن است اندکی تغيير كند، برخی از مصداقها و موردهاي عفاف است. به عبارت ديگر، تفاوت فرهنگها موجب تفاوت برخی از مصداقهاي عفاف ميشود. دليل آن نيز روشن است. يكي از اركان عفاف اين است كه ملاكي براي تشخيص نابهنجاري داشته باشيم و بر اساس آن، امور نابهنجار و غیرعفیفانه را معين كنيم. اين مسئله دقيقاً به نظام ارزشي مربوط ميشود. نظام ارزشي است كه درست و نادرست، و زشت و زيبا را مشخص ميسازد. در اينجا فرهنگها نقش بازي ميكنند. هر فرهنگي داراي نظام ارزشي خاصي است و بر اساس آن، ملاك زشتي امور، متفاوت خواهد بود. در نتيجه، كار نابهنجار در هر فرهنگي با فرهنگ ديگر، اندکی تفاوت خواهد کرد.
پس آنچه كه با فرهنگها تغيير ميكند برخی از مصادیق عفافورزی ميباشد ولی اصل و ريشه عفاف فطري و غير وابسته به فرهنگ است. عفاف قابليت ثابتي دارد كه در وجود انسان، نهاده شده است و هر فرهنگ و آييني، به نحوي و در طريقي از آن استفاده ميكند. حتي جامعههاي بدوي هم عاري از عفاف نيستند. آنها نيز داراي يك نظام ارزشياند و بر اساس اين نظام ارزشي برخي امور را نابهنجار شمرده و انجام دادن آن را ناروا ميدانند و لذا اگر كسي به آن اقدام كند، مايه شرمساري خواهد بود، هر چند مصداقهای عفافورزی در آن جامعه با جامعه ديگر تفاوت داشته باشد.
قسمت دوم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه قرآن كريم
در اهمیت عفافگرایی و پاکدامنی همین بس که يوسف را واداشت تا از محيط پُرناز و نعمت كاخ، چشم بپوشد و رنجها و سختيها و بیگاریها و عدم بهداشتِ محيط زندان را به جان و دل بخرد ولی هرگز آلوده به بیعفتی نشود.
]رَبِّ السِّجنُ أحَبُّ إلَيَّ مِمّا يَدْعُونَني إلَيْهِ وَ إلّا تَصْرِفْ عَنّي كَيْدَهُنَّ أصْبُ إلَيْهِنَّ وَ أكُن مِنَ الجاهلينَ[ [۱۰]
پروردگارا زندان، برايم محبوبتر است از آنچه زنان مرا بدان فرا ميخوانند؛ و اگر كيد و مكرشان را از من بازنگرداني، شيفته آنان ميشوم و از جاهلان ميگردم!
پروردگار مهربان و اجابت كننده دعاكنندگان و دوستدار پاكدامنان نيز به فرياد يوسف رسيد و كيد و مكر آلودگان را از او بازگردانيد:
]فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ [ [۱۱]
پس پروردگارش درخواست او را برآورد و ] با رفتنش به زندان[ نيرنگ آنان را از او بازگرداند؛ زيرا اوست كه شنوا و داناست؛ (يعني نيايش بندگان را ميشنود و هم از اسرار درون آنها آگاه است، و هم راه حل مشكل آنها را ميداند).
بدينترتيب يوسف براي حفظ عفت و پاكدامني خويش به زندان افتاد و سالها در محيط سخت زندان تاب آورد و سرانجام بهياري خداوند از زندان آزاد گشت و سپس عزيز و پادشاه مصر گرديد و ثمره عفافگرايي و پاكدامني خویش را چشيد.
·فایدههای عفافگرايي از ديدگاه قرآن كريم
خداوند مهربان و دوستدار پاكدامنان، در قرآنكريم، عفافگرايي و پاكدامني حضرت مريم را ميستايد و او را بهخاطر همين روحية خويشتنداري، مورد توجه ويژه قرار ميدهد و بهگونهای معجزهآسا، عيسي مسيح از او متولد ميشود:
]وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمران ألَّتي أحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيه مِن رُوحِنا… [[۱۲]
مريم ـ دختر عمرانـ كه دامن عفت خويش را [از هرگونه آلودگي] بهشدت حفظ كرد، در نتيجه ما از روح خود در او دميديم.
از اين آية شریفه كه در سوره تحريم آمده و حضرت مريم را بهعنوان الگوي همة مؤمنان معرفي نموده است،[۱۳] يك ملاك و قانون فراگير ميتوان برداشت كرد و آن اينكه: «هر كس، دامن عفت خويش را از هرگونه آلودگي و ناپاکی حفظ كند، مورد عنايت و توجه ويژه خداي مهربان قرار ميگيرد و در دنيا و آخرت خوشبخت ميگردد».
البته ممكن است كيفيت و چگونگي عنايتها و توجههاي اِلهي نسبت به هر فردي بهگونهاي خاص باشد. بدين صورتكه هر كسي در ميدان مبارزة با نفس پيروز شود و خود را از آلودگيهای اخلاقي، دور سازد و قهرمان اين عرصه گردد از سوي خداي مهربان، مدال و جايزهاي ويژه و مخصوص بهخود دريافت ميدارد. همانند: حضرت یوسف ، ابنسيرين، سيد محمدباقر ميرداماد، شهيد بُرنسي، شهيد امين ۱۷ ساله، كه داستانهاي عفافورزي آنان در منابع تاریخی آمده است.
آري بسياري از موهبتهاي علمي و اجتماعي را خداوند بهخاطر پرهيز از گناه و مقاومت در برابر هوسهاي سركش به بندگان پاكش عطا ميكند، گويا اين موهبتهاي علمي و اجتماعي مدال و جايزهاي استكه خداوند در اين دنيا به اين اشخاص هديه ميدهد و در آن دنيا نيز آنها را از نعمتهاي بيكران بهشتي بهرهمند مينمايد؛ همانگونه كه يوسف در خطاب به برادرانش خاطر نشان كرد:
] إنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصبِر فَاِنَّ اللهَ لايُضِيعُ اَجرَ المُحسِنِينَ[.[۱۴]
بيگمان هر كه تقوا و صبر پيشه كند، بهراستي خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نميسازد.
در قرآنكريم علاوه بر داستان عفافگرايي يوسف و خويشتنداري مريم ، قانونها، دستورالعملها و سفارشهاي فراوان ديگري نيز وجود دارد كه ميتوان از آنها، ارزش و اهميت و فایدههای عفاف و پاكدامني را برداشت نمود كه بهمناسبت در درسهاي مختلف كتاب بیان گشته، همانند آياتي كه اشاره به رعايت عفت بينايي، شنوايي، گويايي، بساوايي و عفت در خلوت و اختلاط و رفتار دارد.
اميرمؤمنان در همين راستا ميفرمايد:
مَن مَلَكَ شَهوَتَهُ كانَ تَقِيّاً.[۱۵]
هركه بر شهوت خود مسلط باشد، باتقواست.
تقوا در اصطلاح بهمعنای پیروی از فرامین اِلاهی میباشد که شامل انجام همة واجبات و مستحبات، و ترک همة محرمات و مکروهات میشود و از این جهت گسترة بسیار وسیع دارد و تمام آداب و احکام مربوط به عفاف و پاکدامنی را نیز در برمیگیرد و از همینرو در نزد مسلمانان، گاهی واژة تقوا و پاکدامنی مرادف با هم آورده میشوند. و همچنین تقوا و صبر، تقوا و حیا، و … . چرا که تقوا اگر بخواهد عملیاتی شود و بهکار آید، باید تحت یکی از عناوین زیر مجموعة خود، تجسّم پیدا کند. بهعنوان مثال، تقوا اگر بهمعنای تحمّل سختیها باشد در قالب صبر تجلّی میکند. و اگر به خاطر شرم از حضور ناظری محترم، کاری ترک و یا انجام شود در قالب حیا تحقق مییابد. و هرگاه بخواهد از شهوات نامشروع پرهیز شود در قالب عفاف محقق میگردد.
پس آدم عفيف و پاكدامن در واقع همان انسان پرهيزگاري است كه از مواهب گوناگون تقوا در دنيا و آخرت بهره ميبرد. چنانكه قرآن كريم ميفرمايد:
)…وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ… وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً([۱۶]
هركه از خداوند پروا ]و پارسايي پيشه[ كند ]خداوند[ براي او راه برونرفت ]از گرفتاريها[ قرار ميدهد و از جايي كه گمان نميبرد روزي رساند. و هركه از خدا پروا كند، در كارش آساني پديد آورد.
و نيز ميفرمايد:
)… وَاتَّقُوااللهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللهُ… ([۱۷]
تقواي الهي پيشه كنيد، خداوند به شما علم و دانش ميآموزد.[۱۸]
چنانكه در داستان عفافگرايي ابنسيرين، ميرداماد و شهيد برونسي اين معنا آشکارا مشهود است. چرا كه بهفرمودة امام صادق:
اَلْعِلمُ نورٌ يَقْذِفُهُ اللهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشاءُ .[۱۹]
علم و دانشِ حقيقي، نوري است كه خداوند در قلب كسي كه بخواهد ميافكند.
و بيگمان خداوند علم حقيقي را در دلهاي افراد باتقوا و پاكدامن قرار ميدهد.
و كوتاه سخن اينكه:
) … إنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقيكُم([۲۰]
بهراستي گراميترين شما نزد خداوند، پرهيزگارترين شماست.
و بيشك پرهيزگاران در جايگاهي امن و آسوده ميباشند:
) إنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أمينٍ ([۲۱]
قسمت سوم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه روايات اسلامي
پيامبر گرامي اسلام و اهلبيت ایشان كه عِدل و همتاي قرآنند، همانند قرآن كريم دربارة اهميت و فايدههاي عفافگرايي و پاكدامني سخناني ناب بيان نمودهاند. از جمله اينكه رسول خدا فرمودند:
إنَّ فاطِمَةَ اَحصَنَت فَرجَها فَحَرَّمَ اللهُ ذُرَّیَّتَها عَلَی النّارِ.[۲۲]
همانا فاطمه دامن عفت خويش را بهشدت حفظ كرد، در نتيجه خداوند فرزندانش را بر آتش حرام نمود.
آری اگر خداوند به مریم بهخاطر عفافگرایی و پاکدامنی، عیسی مسیح را عنایت فرمود، به حضرت زهرا نیز بهخاطر عفافگرایی، فرزندانی معصوم از گناه عطا نمود که مقام برخی از آنان بهمراتب از عیسی مسیح برتر است.[۲۳]
پیامبر گرامی اسلام میفرماید:
اَوَّلُ مَن یَدخُلُ الجَنَّةَ شَهِیدٌ وَ … وَ رَجُلٌ عَفِیفٌ مُتَعَفِّفٌ ذُو عِبادَةٍ.[۲۴]
نخستین کسی که وارد بهشت میشود شهید است و نیز شخص عفیفی که اهل عبادت است.
در حدیثی دیگر فرمود:
مَن قَدَرَ عَلَی اِمرَأةٍ اَو جارِیَةٍ حَراماً فَتَرَکَها مَخافَةَ اللهِ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ النّارَ وَ آمَنَهُ اللهُ مِنَ الفَزَعِ الاَکبَرِ وَ اَدخَلَهُ الجَنَّةَ…[۲۵]
هرکه بتواند با نامحرمی ارتباطِ نامشروع برقرار کند ولی بهخاطر ترس از خدا [عفاف بورزد و] این کار را ترک کند، خداوند آتش را بر او حرام میکند و او را از وحشت بزرگِ روزِ قیامت، ایمن میگرداند و داخل در بهشت مینماید.
در بیانی دیگر فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْحَيِيَّ الْحَلِيمَ الْعَفِيفَ الْمُتَعَفِّفَ.[۲۶]
بهراستی خداوند، انسانِ با حياىِ بردبارِ پاكدامنى را كه عفاف میورزد، دوست دارد.
اميرمؤمنان نيز در کلماتی کوتاه و گوهربار در بارة ارزش و اهمیت و فایدههای عفافورزی فرمودهاند:
أَفْضَلُ العِبادَةِ الْعَفافُ .[۲۷]
برترين عبادت، عفاف و پاكدامني است.
العَفافُ يَصُونُ النَّفْسَ وَ يُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا .[۲۸]
عفاف و پاكدامني، نفس را محافظت ميكند و آنرا از پستيها، پاكيزه و منزّه ميگرداند.
عَليكَ بِالعَفافِ فَاِنَّهُ اَفْضَلُ شِيَمِ الاَشرافِ .[۲۹]
بر تو باد به پاكدامني، كه آن برترين خوي شرافتمندان است.
اَهلُ العَفافِ أشرَفُ الاَشرافِ .[۳۰]
انسانهاي عفيف، باشرافتترينِ افراد هستند.
العِفَّةُ شِيمَةُ الاَكياس .[۳۱]
عفاف و پاكدامني خوي زيركان و هوشمندان است. [داشتن روحیه عفت، جزیی از زندگی هوشمندانه است].
ثَمَرَةُ العِفَّةِ الصِّيانَةُ .[۳۲]
ميوه و نتيجة عفافگرايي، محفوظ ماندن و سلامتي است. [نتیجه عفت، زندگی سالم داشتن است].
بِالعَفافِ تَزکُو الاَعمالُ .[۳۳]
بهواسطه عفاف است که عملها پاکیزه میشوند و رشد مییابند.
مَن عَقَلَ عَفَّ»[۳۴]
هر که خردمند باشد، عفاف میورزد. [عفافورزی، نشانة خردمندیست].
العِفَّةُ رَأسِ كُلِّ خَيرٍ .[۳۵]
عفاف و پاكدامني، سرآمد هر خير و نيكي است.
تاجُ الرَّجُلِ عِفافُهُ.[۳۶]
سروری انسان در گرو عفاف و پاکدامنی اوست.
مَن اَتحَفَ العِفَّةَ وَ القِناعَةَ حالَفَهُ العِزُّ.[۳۷]
به هرکه عفت و قناعت تحفه داده شود، عزّت و سربلندی با او همراه گردد.
لا تُکمِلُ المَکارِمُ إلا بِالعَفافِ وَ الإیثارِ.[۳۸]
خصلتها نیک کامل نمیگردد مگر به عفافورزی و ایثارگری.
حَلُّوا اَنفُسَکُم بِالعَفافِ.[۳۹]
روح و روانتان را با عفافورزی بیارایید.
و از همة اين بيانها گرانمايهتر اينكه فرموده: «اجر و پاداش شهيد بيش از عفيف نميباشد!».
مَا الْمُجاهِدُ الشهيدُ في سَبيلاللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ.[۴۰]
مجاهد شهيد در راه خدا، پاداشش بيش از كسي نيست كه قدرت بر گناه دارد ليكن عفاف ميورزد.
آري چه بسا پاداش عفيف بيش از شهيد نيز باشد، چرا كه جهاد اكبر، برتر از جهاد اصغر است.
با این توصیف، اگر جوانان عزیز سرزمینهای اسلامی، مرزهاي عفاف و پاكدامني را پاس بدارند و در جهاد اكبر و مبارزه با نفس و شيطان پيروز شوند، بيگمان از مجاهدانِ جهاد اصغر، و رزمندگانِ دفاع مقدس، برترند!
امیرمؤمنان در ادامه همین حدیث میفرماید:
لَكَادَ الْعَفيفُ أنْ يَكونَ مَلْكاً مِنَ الْمَلائِكَة.[۴۱]
انسان عفيف[بهاندازهای روحش اوج میگیرد و متعالی میشود که] نزديك است فرشتهاي از فرشتگان گردد!
امام صادق نیز در نقش تربیتی بیبدیل مادرانِ عفیف میفرماید:
طُوبی لِمَن کانَت اُمُّهُ عَفِیفَةٌ.[۴۲]
خوشا به حال کسی که مادرش عفیف است.
قسمت چهارم: جايگاه عفافگرايي و كنترل غرايز در روانشناسي[۴۳]
تسلط بر خويشتن (خودكنترلي)، يكي از عاليترين رهيافتهاي يك نظام تربيتي بهشمار ميرود.
دوروانشناس به نامهای «سالووي»[۴۴] و «ماير»[۴۵] مفهوم «هوش هيجاني» را مطرح كردند. اين مفهوم در يك كلام به معناي «شناخت، كنترل و مديريت هيجان» استكه از برخی جهات به مفهوم «تقوا» در فرهنگ اسلام نزديك ميباشد.
«هيجان» عبارت است از انگيزشي شديد، كه موجب پيدايش واكنشهاي فيزيولوژيك آشكاري در ارگانيزم ميشود. همانند هيجان گرسنگي، تشنگي، حسد، خشم، ترس و … كه هر يك از اينها، رفتارهاي آدمي را در جهت خاصي تجهيز ميكند و او را وادار به فرا رفتن از مرزهاي مشروع و قانوني مينمايد، ليكن انسان موفق و نرمال كسي است كه هوش هيجاني خود را بهكار اندازد و بحرانها را كنترل و مديريت كند و سپس خواستههاي خود را در چارچوب مشروع و قانوني برآورد.
اينك هيجان غريزة جنسي نيز در همين راستا قابل بررسي ميباشد زيرا آن، انگيزشي شديد است كه آدمي را وادار به انجام رفتارهاي ويژه ميكند، ليكن آن كسيكه از «هوش هيجاني» بهرهاي داشته باشد ميتواند شهوتش را كنترل كند و هيجان غريزة جنسي را مهار نمايد و بدينترتيب از زيانهاي فراوان انحرافات اخلاقي در امان بماند.
در فرهنگ اسلام نيز، انسان عفيف، هيجانهاي جنسي خود را كنترل ميكند و صبوري ميورزد و آنرا در مسير درست و مشروع به جريان مياندازد، ليكن او همة اينها را براي خشنودي خداي مهربان، و وارد شدن در بهشت رضوان، و دوري از آتش سوزان انجام ميدهد. هرچند كه از منافع دنيوي آن بهره ميبرد و از زيانهاي فراوان انحرافات اخلاقي نيز در امان ميماند. چنانكه يوسف به برادرانش فرمود:
]إنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصبِر فَاِنَّ اللهَ لايُضِيعُ اَجرَ المُحسِنِينَ[.[۴۶]
بيگمان هر كه تقوا و صبر پيشه كند، بهراستي خداوند پاداش نيكوكاران را تباه نميسازد.
پس طرح مباحثی همانند تقویت «خویشتنداری و خودکنترلی» پرورش «هوش هيجاني»[۴۷] و افزایش «عزّت نفس»[۴۸] در روانشناسي غرب، اگرچه به معناي «تقوا» و خودسازي در فرهنگ اسلامي نيست ليكن از برخی جهات به مفهوم «تقوا» نزديك ميباشد و ميتواند گامي مثبت در اين راستا بهشمار آيد و انسان غربي گريزپا را تا اندازهاي متمايل به شريعت كند و او را با راهکارهاي منطقی دین، آشنا سازد و در كنترل و مدیریت هيجانها، و از جمله در کنترل هيجان جنسي ياريش نمايد.
بنابراین غربیها از این نظریه بیاساس فروید که خویشتنداری جنسی، سبب محرومیت و عقدهمند شدن انسان میشود دست کشیدند و با آزمایش و خطاهای فراوان و صرف هزینهها و سرمایههای فکری و مادی، به همان خویشتنداری جنسی و عفاف دینی نزدیک شدهاند[۴۹].[۵۰].[۵۱] لیکن مشكل بزرگي كه غربیها در پيشرو دارند عدم دسترسي به راهها و روشهاي گوناگون كنترل غرايز و از جمله غريزة جنسي ميباشد؛ زيرا از فرهنگ دين فاصله گرفتهاند و بنابراين در اينجهت آنگونه كه بايد، موفق نميگردند مگر آنكه به شريعت رويآورند و با راهکارها و روشهاي کنترل غرايز در شریعت آشنا شوند.
ما با دلایل فراوان و قاطعیت تمام، معتقدیم اگر کسی اهل خویشتنداری و خودکنترلی باشد و در برابر حرامهای اِلهی مقاومت ورزد و از گناهان و بهویژه گناهان جنسی بپرهیزد نه اینکه عقدهمند نمیگردد بلکه بسیاری از نبوغها و استعدادهای علمی، هنری، مدیریتی و معرفتیاش شکوفا میشود و در دنیا و آخرت سعادتمند میگردد.
دكتر «عطار» ـ پروفسور طب دروني ـ ميگويد:
اين يك اصل انكار ناپذير است كه خويشتنداري فيزيكي، اساس و پايه دستيابي به قدرت است، زماني كه انسان بتواند ميل فيزيكي و نفساني خود را كنترل نمايد، نوعي حس امنيت و اعتماد به نفس خارق العاده در وجودش شكل ميگيرد، نگرش مثبتي كه تمامي ابعاد زندگيش را تحت تأثير قرار ميدهد.[۵۲]
اميد است دانشگاهيان عزيز در رشتههاي روانشناسي و علوم تربيتي بخشي از پژوهشهاي خود را به موضوعِ «اهميت و فايدههاي عفافگرايي، پاکدامني و کنترل غريزة جنسی» اختصاص دهند و با زبان علم، جامعة انساني را از دستآوردهاي خود بهرهمند نمايند. بيشک آيات و روايات فراوان در اين موضوع، ميتواند در بهينه شدن تحقيقات اين عزيزان نقش بهسزايي داشته باشد .
قسمت پنجم: اهميت عفافگرايي از ديدگاه جامعهشناسي و پزشکی
فايدههاي عفافگرايي در شاخههای مختلف علوم اجتماعي[۵۳] و از جمله در موضوعات مختلف جامعهشناسی نیز قابل پيگيري و بررسي ميباشد مثل موضوع زنان خياباني، كودكان بيسرپرست، بزهكاريهاي اجتماعي، خانواده، طلاق و … كه به جهت اختصار تنها به يكي از موضوعات كه مسئلة «علل و عوامل استحكام خانواده» است پرداخته ميشود و آن اينكه بيشك عفافگرايي و پاكدامني در تحكيم و استوار ماندن خانوادهها تأثيري ژرف دارد؛ هم در خانوادة خود و هم در خانوادههاي ديگر:
الف) نقش آن در تحكيم خانواده خويش به دو جهت است:
یکی اینكه اطمينان و اعتماد همسر را، به پاكي خود جلب ميكنيم و بيترديد چنين اعتماد و اطميناني در تحكيم خانواده، نقش بهسزايي دارد. چه بسا عدم اين اطمينان، گاه منجر به تنش و سردي روابط زن و شوهر شود و سرانجام به نزاع و طلاق و جدايي بينجامد.
دیگر اینکه، اگر ما فردي عفيف باشيم و در خارج از محدوده زندگي زناشويي، از طریق نگاه و گفتگو و خلوت و اختلاط و … به لذتها و ریزهخواریهای جنسي[۵۴] نپردازيم، بهطور طبيعي به همسر خود بيشتر توجه ميكنيم و در نتيجه روابط صميميتر و لذتبخشتر ميشود و بنيان خانواده، استوارتر ميگردد.[۵۵]
ب) نقش آن در تحكيم خانوادههاي ديگر بدينسان است:
اگر ما عفيف و پاكدامن باشيم، اين سبب ميشود تا ديگران بهوسيلة ما تحريك نشوند و در نتيجه خانوادههاي ديگر، استوارتر ميمانند.
پس بياييد با عفافگرايي و پاكدامني، كانون خانوادة خود و ديگران را استوار سازيم و از تزلزل، سردي و جدايي خانوادهها پيشگيري کنيم.
عفافگرایی و پاکدامنی از دیدگاه علوم پزشکی نیز دارای اهمیت والا میباشد چرا که کنترل غریزة جنسی از بسیاری بیماریها پیشگیری میکند. بیماریهایی همانند: سوزاک، سیفلیس، لنفداناماس مقاربتي، عفونتهاي كلاميديايي، كانديلوما آكوميناتوم، گرانولوم مغبني، ایدز و … که توضیح آن در درس ـ بررسی زیانهای جسمی انحرافات اخلاقی ـ بیان شده است.
چکیده :
۱)یکی از ریشه ای ترین مسائل فطری انسان ،گرایش و تمایلی است که به عفاف و پاکدامنی دارد . یکی از صفات الهی است صفت طهارت و عفاف است که در انسان نیز به ودیعه گذاشته شده است و درانسان به جهت خلیفه الله بودن تجلی پیدا کرده است . برای درک و فهم بیشتر این معنا ، لازم است که اندک تأملی در درون خود کرده و خواهیم دریافت که سرشت همگان ، پاکدامنی را ارزش دانسته و دوست دارد و از پلیدی و آلودگی بیزار می باشد. البته اگر چه برخی مصادیق عفاف ورزی در فرهنگ ها تفاوتهایی با هم دارند اما اصل وریشه عفاف ، فطری بوده و به هیچ عنوان وابسته به فرهنگ نمی باشد.
۲)قرآنم کریم و روایات ، فوایدی را برای عفاف گرایی بر شمرده اند که از آن می توان یک ملاک و قانون فراگیر را برداشت کرد که: هر کس دامن عفاف خویش را از هر گونه ناپاکی و آلودگی حفظ کند مورد عنایت وتوجه خداوند متعال قرار گرفته و در دو جهان خوشبخت می شود.
همچنین سخنان ناب و ارزشمند پیامبر اسلام و اهل بیتشان در اهمیت و فوائد عفاف گرایی و پاکدامنی ، نشان از ارزش و اهمیت ویژه این مساله در سعادت انسان دارد. چنانچه حضرت امیر المومنین در کلامی کوتاه و پر محتوا می فرمایند :عفاف و پاکدامنی ، بزرگترین عبادتهاست و انسان های عفیف ، با شرافت ترین افراد هستند
۳)در منظر جامعه شناسان و روانشناسان ، عفاف گرایی جایگاه ویژه ای دارد .
جامعه شناسان به نقش عفاف گرایی و پاکدامنی در تحکیم کانون خانواده خود و دیگران اذعان داشته و آن را یکی از مهمترین علل و عوامل استواری و دوام خانواده بر می شمرند .
روان شناسان نیز تسلط بر خویشتن وخود کنترلی را که از اهمیت به سزایی برخوردار است را توصیه می کنند وبرای سلامت و آرامش دنیایی آفراد، پیشنهاد می کنند که هیجانات خود از جمله هیجانات جنسی را کنترل کرده و در مسیر درست و مشروع خود به جریان اندازند . بی شک آیات و روایات فراوانی در این رابطه وجود دارد که می طلبد دانش پژوهان این رشته ها آنها را بررسی کرده و جامعه انسانی را از ثمرات ان بهره مند سازند.
آزمون پایانی :
۱)آیا گرایش به عفاف گرایی امری فطری است؟
الف)عفاف گرایی ، امری کاملا آموزشی و تربیتی است
ب)عفاف گرایی و پاکدامنی در فطرت هر انسان به ودیعه گذاشته شده است
ج)عفاف گرایی خلاف فطرت انسان است
د) چون در برخی فرهنگ ها بی بند وباری وجود دارد پس نتیجه می گیریم که فطری نیست
۲)شاخص ترین مثال قرآنی در مورد عفات گرایی مربوط به چه کسی است؟
الف)حضرت مریم
ب)حضرت یوسف
ج)دختران شعیب
د) حضرت موسی
۳)باتوجه به روایات ، کدام عبارت در مورد عفاف صحیح نمی باشد
الف) بهترین عبادت ، عفاف و پاکدامنی است
ب)عفاف و پاکدامنی ، خصلت و خوی زیرکان و هوشمندان است
ج)عزت و سروری انسان در گرو عفاف و پاکدامنی است
د)رستگاری انسان ، در گرو عمل نیکوی اوست . اگر چه عفیف هم نباشد
۴)نظریه باطل و رد شده که می گوید خویشتن داری جنسی سبب عقده مندی فرد می شود از کیست؟
الف)رابرت فرانکن
ب)راسل
ج)کانت
د)فروید
۵)از منظر جامعه شناسان یکی از علل وعوامل استحکام خانواده …..می باشد
الف) احترام به نوع و کیفیت پوشش اعضای خانواده
ب)توجه به پاکدامنی و عفاف اعضای خانواده
ج)اعتقاد به عفاف و پاکدامنی خانواده
د)رعایت پاکدامنی خود انسان
آزمون تشریحی:
آیا عفاف گرایی امری فطری است ؟ توضیح دهید
یکی از آیاتی که اهمیت عفاف را بیان می کند ذکر کنید؟
دو مورد از روایاتی که اهمیت عفاف را بیان می کند ذکر کنید؟
هوش هیجانی را تعریف کرده و رابطه آن را با خویشتن داری بیان کنید
استدلال جامعه شناسان در خود کنترلی جنسی و عفاف به چیست؟
برای مطالعه:
وندي شليت، دختران به عفاف روي ميآورند، ترجمه: سمانه مدني. نهاد نمایندگی ولی فقه در دانشگاه ها چاپ اول۱۳۸۸
فرید محمدی مقدم، درسنامه عفاف، به اهتمام اداره کل سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، چاپ اول، پاییز ۱۳۹۴
دکتر احمد بهشتی، منشور عفاف، بوستان کتاب، چاپ دوم ۱۳۸۷
۱ – اعراف (۷)، آيه۲۶٫
[۱] ـ ميزان الحكمه، ح۲۲۳۵۰٫ الامام الباقر ـ في تفسير الاية ـ : … وَ أمّا لِباسُ التَّقوي فَالعَفافُ؛ لاَنَّ العَفيفَ لاتَبدو لَهُ عَورَةٌ وَ إن كانَ عارِياً مِنَ الثِّيابِ، وَ الفاجِرُ بادِي العَورَةِ وَ إن كانَ كاسِياً مِنَ الثِّيابِ، يَقُولُ: )وَ لِباسُ التَّقْوي ذِلكَ خَيْرٌ( يَقُول: اَلعَفافُ خَيرٌ.
[۲] ـ الشمس(۹۱)آيه ۷و۸٫ لازم به یادآوریست اینکه خداوند فجور و تقوا (شر و خیر را) به انسان الهام کرده، به اندازهای حائز اهمیت بوده که بعد از ۱۱ قسم آمده است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا«۱» به خورشید و گسترش نور آن سوگند،و َالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا«۲» و به ماه هنگامی که بعد از آن درآید، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا«۳» و به روز هنگامی که صفحه زمین را روشن سازد، وَاللَّیلِ إِذَا یغْشَاهَا«۴» و به شب آن هنگام که زمین را بپوشاند، وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا«۵» و قسم به آسمان و کسی که آسمان را بنا کرده، وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا«۶» و به زمین و کسی که آن را گسترانیده، وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا«۷» و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا«۸» سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است.
[۳] ـ Wendy Shalit
[۴] ـ همان، ص۴۶٫
[۵] ـ همان، ص۴۷٫
[۶] ـ الشمس(۹۱)آيه ۹و۱۰٫
[۷]ـ فمينيسم در آمريكا تا سال۲۰۰۳، ص۴۷٫ ناگفته نماند عوامل مؤثر در شکوفایی فطرت فراوان هستند. برای آشنایی بیشتر، ر.ک: فطرت صورت قدسی و حقیقت عرشی آدمی، ص۱۱۳-۱۵۹، زهره نادری نژاد، چاپ اول ۱۳۹۰، نشر بین الملل.
[۸] ـ برای آشنایی با عوامل انحراف از فطرت، ر.ک: «فطرت صورت قدسی و حقیقت عرشی آدمی» ص۸۰-۱۱۱٫
[۹] ـ پیامبر گرامی اسلام در بارة نقش پدر و مادر در انحراف از فطرت میفرماید: همه کودکان، بر پایه فطرت به دنیا میآیند اما والدینشان آنان را یهودی، مسیحی یا مجوسی میکنند. «كُلُّ مولودٍ يُولدُ عَلَى الفِطرَة، حَتّی یَکونَ أبواهُ يُهَوِّدانَهُ أو يُنَصِّرانَهُ أو يُمَجِّسانَهُ». (عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۵، فصل چهارم، ح۱۸٫
[۱۰] – يوسف (۱۲) آيه ۳۳٫
[۱۱] – همان، آيه ۳۴٫
[۱۲] – تحريم (۶۶) آيه ۱۲ . و در آيه ۹۱ انبيا نيز ميفرمايد: ] وَ الّتي أَحْصَنَتْ فَرجَهَا فَنَفَخنا فيها مِن رُوحِنا وَ جَعَلْنَاها وَ ابْنَها آيةً لِلعَالَمينَ[ و آنكه دامان عفت خويش را ـ از هرگونه آلودگي ـ بهشدت حفظ كرد، در نتيجه ما از روح خود در او دميديم و او، و پسرش را آيت و نشانهاي براي جهانيان قرار داديم.
[۱۳]ـ تحریم(۶۶) آیات ۱۱و۱۲)َضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ … وَمَرْیمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ( و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!» و همچنین مریم دختر عمران که دامن عفتش را از هرگونه آلودگی پاک نگه داشت، در نتیجه ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!
[۱۴] ـ يوسف(۱۲) آيه ۹۰٫
[۱۵] ـ غرر و درر، ح۸۲۸۴٫
[۱۶] ـ طلاق (۶۵) آيه۲-۴٫
[۱۷] – بقره (۲) آيه ۲۸۲٫
[۱۸] – تفسير نمونه، ج۲، ص۲۸۹٫
[۱۹] – بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۶٫
[۲۰] – حجرات (۴۹) آيه۱۳٫
[۲۱] ـ دخان(۴۴) آیه۵۱٫
[۲۲] ـ بحار الانوار ج ۴۳ صص ۲۳۰،۲۳۱،۲۳۲٫
[۲۳] ـ معاني الأخبار، جلد۱، ص۱۰۷: «جعلت فداك، ما معنى قول رسول الله : ” إنّ فاطمةَ أحصنت فرجها فحرم الله ذريتها على االنار ” ؟ فقال: المعتقون من النار هم ولد بطنها: الحسن، والحسين، و زينب، و اُمّ كلثوم».
توضیح مطلب اینکه نجات فرزندان بلاواسطۀ حضرت زهرا از آتش، ناشی از بصیرتی است که به پاداش پاکدامنی مادرشان به آنها عطا شده و به دنبال آن، این بزرگواران با اختیار خود به گِرد گناه و معصیت نرفتهاند.
[۲۴] ـ بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۹۳٫
[۲۵] ـ وسائل الشیعه، ج۲۰، باب ۳۱، ح۱۷٫ و در حدیثی مشابه آمده: روز قیامت هفت نفر در زیر سایه رحمت اِلاهی قرار میگیرند؛ یکی از آنها مردیست که زنی دارای مقام و جمال او را [به بیعفّتی] دعوت کند، و او بگوید: من از خداوند رب العالمین میترسم. «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی … وَ رَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ حَسَبٍ وَ جَمَالٍ فَقَالَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ …». خصال صدوق، ج۲، ص۳۴۳، ح۷٫
[۲۶] ـ کافی، ج۲، ص۱۱۲، ح۸٫
[۲۷] – ميزان الحكمه، ح۱۳۱۱۶٫
[۲۸] – همان، ح ۱۳۱۲۳٫
[۲۹] – همان، ح۱۳۱۲۶٫
[۳۰]. عيون الحکم و المواعظ، ص۱۲۵٫
[۳۱]. مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص۲۷۵٫
[۳۲]. غررالحكم، ح۴۵۹۳٫
[۳۳]. ميزان الحكمه، ح۱۳۲۸۴٫
[۳۴] . غررالحکم، ح ۷۶۴۶٫
[۳۵] . همان، ح۱۱۶۸٫
[۳۶] . همان، ح۴۴۸۴٫
[۳۷]. همان، ح۹۱۸۵٫
[۳۸] . همان، ح۱۰۷۴۵٫
[۳۹]. غررالحکم موضوعی، ج ۲، ص ۱۲۹
[۴۰]. نهجالبلاغه، حكمت ۴۷۴٫
[۴۱]. ما یک صورت مادی و زمینی داریم که همین صورت ظاهری ماست که در چگونگی آن چندان نقشی نداریم ولی یک صورت ملکوتی و روحانی داریم که با اعمالمان آن را میسازیم. مثلاً برخی با شهوتِ نامشروع، بهصورت خوک، و یا با غضبِ نامشروع، بهصورت گرگ در میآیند و بعضی هم با عفافورزی، فرشتهگون میشوند.
[۴۲]. علل الشرایع، ج۲، ص۵۶۴٫
[۴۳]– برگرفته از دو ماهنامه حديث زندگي، ش۶، ص۶ . و روانشناسي عمومي دانشسراهاي تربيت معلم ۱۳۶۹٫
[۴۶] ـ يوسف(۱۲) آيه ۹۰٫
[۴۷] . ر.ک: پرورش هوش هیجانی نوجوانان، نویسندگان: موریس جی. الیاس، استیون ای. توبیاس و دکتر برایان. اس. فریدلندر، ترجمه فیروزه کاوسی، انتشارات رشد، تهران ۱۳۸۹٫
[۴۸] . ر.ک: رشد و افزایش عزت نفس، ماتیو مک کی/ پاتریک فنینگ، برگردان مهرناز شهرآرای، نشر آسیم، تهران۱۳۹۰٫
لازم به یادآوریست که مفهوم عزت نفس در آموزههای دینی بسیار متفاوت از مفهوم عزت نفس در روانشناسی غرب است لیکن در برخی مصادیق و موضوعات مشترک میباشند و از این رو میتوان گفت که در موارد اینچنینی به مفهوم تقوا نزدیک است.
[۴۹] . انگیزش و هیجان، ص۲۶، رابرت فرانکن، تهران نشر نی۱۳۸۹٫ مترجمان: حسن شمس اسفندآباد/غلامرضا محمودی/سوزان امامی پور.
[۵۰] ـ دختران به عفاف روي ميآورند، ص۶۹-۷۰، نويسنده: وندي شليت، ترجمه: سمانه مدني.
[۵۱] ـ زلال عفت، ص۵۱٫
[۵۲]– خراسان، ۲۵/۷/۸۳، ص۹ .
[۵۳] . علوم اجتماعی به گروهی از رشتههای دانشگاهی گفته میشود که به مطالعة جنبههای اجتماعی انسان میپردازند. علوم اجتماعی بخشی از علوم انسانی است که به بعد اجتماعی انسان میپردازد. برخی از علوم اجتماعی عبارتند از: جمعیت شناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، علوم سیاسی، جغرافیای انسانی، مدیریت. (منبع: ویکی پدیا).
[۵۴] . کسانی که در طول روز ریزهخواری در خوراک دارند و مثلاً اینجا و آنجا اندکی نخود و کشمش و پسته و بادام و شیرینی میخورند وقتی به خانه میآیند و بر سر سفره مینشینند اشتهاء ندارند و یک وعده کامل غذا نمیخورند و به همین جهت دچار سوء هاظمه میشوند و معمولا هم از نظر جسمی ضعیف هستند. اینک ریزهخوران جنسی نیز بهمانند ریزهخواران در خوراک، علاقه و تمایل به همسرشان کاهش مییابد و همین سبب سردی روابط زناشویی میشود و در نتیجه بسیاری از چیزهای جزئی و بیاهمیت، بهانة نزاع و اختلاف میگردد.
[۵۵] ـ امیرمومنان میفرماید: «ثَمَرَةُ العِفَّةِ القَناعَةُ» ثمره و نتیجه عفافورزی، بسنده نمودن به همسر خویش است. (غرر الحكم، ح ۴۶۳۷) بیشک لذتی که عفافگرایان از زندگی زناشویی خود میبرند بسیار بیشتر از لذتی است که بیعفتها از انحرافات اخلاقی نصیبشان میشود.