فهرست درسنامه:
- بررسی کلید واژة حجاب…
- رابطه حجاب و عفاف :
- حجاب نشانة عبودیت و تاج بندگی..
- لباس عفیفانه و مدیریت نگاه دیگران..
قسمت دوم: نگاه تمدنی به پوشش عفیفانه.
قسمت سوم: نقش حجاب در مناسبات اجتماعی و خانواده
- زيانها و آسيبهاي بدحجابي..
- بدحجابی و تحریک شهوت مردان و پیآمدهای آن..
- حجاب نماد دینداری زنان ومردان جامعه.
قسمت چهارم: نگاه سیاسی به حجاب..
قسمت پنجم: پاسخ به چند شبهه در خصوص حجاب..
- سوال: حجاب، آزادي زن را محدود ميكند و اصلاً مخالف با آزادي است.
- سوال: تأكيد بر مسأله ي حجاب در جامعه، حساسيتها را نسبت به مسائل جنسي افزايش ميدهد.
درس هشتم: پوشش عفیفانه
اهداف آموزشی:
۱) شناخت پوشش عفیفانه و اهمیت آن
۲) آگاهی و توجه به آسیب های
۳) شناخت جایگاه و نقش آقایان در پوشش بانوان
۴) آگاهی از رابطه بدحجابی و تحریک شهوت مردان
۵) بررسی و پاسخ به چند شبهه برجسته در ابن حوزه
مقدمه:
بررسی ها نشان می دهد که از میان مسائل فرهنگی جمهوری اسلامی کمتر مساله ای به اندازه “مساله حجاب” واجد سابقه و دیرینه است. علی رغم پیشینه طولانی اما “بد حجابی” در طول سالهای پس از انقلاب نه تنها محدود نشده بلکه کنترل ناپذیرتر شده به گونه ای که آن را لاینحل می نماید و ما در این نوشته بر آنیم تا تحلیلی متفاوت از پوشش عفیفانه و با همین دقت کلامی یعنی نمایش “پوشش ” با محتوای “عفیفانه” ارائه کنیم و نویدهایی برای تبیین دینی و سیاستهایی برای اجرایی شدن آن و از همه مهمتر امیدی در جهت بهبودی تقدیم کنیم.
محوری ترین مسئله در لباس برای زنان و مردان در حالات مختلف از منظر اسلام، پوشش عفیفانه می باشد . در حجاب، یک کمیت پوشش و یک کیفیت پوشش داریم، که معمولا به کمیت و مقدار پوشانندگی او (وجه کفین) توجه می شود اما به کیفیت و چگونگی پوشانندگی کمتر توجه می شود.
با این توضیح منظور ما از «پوشش عفیفانه » به معنای رعایت حدود (وجه کفین) که دین گفته و پرهيز از پوششهاي تحريكزاست؛ پوششهایی که جذّابیتهای جنسیتی زن یا مرد را نمایان و آشکار سازد و برای خود یا دیگران ایجاد تحریک کند.
تحريكزا بودن لباس هم در یک تقسیمبندی، به ۴صورت ممکن است انجام پذیرد:
ـ يا به نوع و مدل لباس است. (مانند لباسهاي كوتاه، تنگ و چسبان)؛[۱]
ـ يا به جنس لباس است. (مانند لباسهای نازک و بدننما؛ و یا بسیار نرم یا زبر، در خصوص لباسهای زیر)؛
ـ يا به رنگ لباس است. (مثل رنگهای برّاق، روشن و جذّاب)؛
ـ يا به نوعِ آرم و تصوير و کلمات خاصی كه بر روي لباس نقش بسته است.[۲]
چراكه لباسهاي ياد شده ميتواند بهگونهاي خودِ انسان يا بينندگان را تحريك كند و به انحرافات اخلاقی بکشاند و بهعكس، پوشيدن لباسهاي موقر و آراسته، و رعایت حجاب اسلامی، آدمي را از برخي انحرافات باز ميدارد.
قسمت اول: نگاه دینی به حجاب
· بررسی کلید واژة حجاب
حجاب، واژة عربی است به معنای منع کردن؛ در کتاب لغت[۳] گفته شده حجاب یعنی منع عن الوصول و از آنجا که به صورت اسم فاعل بهكار رفته، بهمعناي مانع و منعكننده میباشد.[۴] به پرده، حجاب ميگويند، زيرا مانع از ديدن است. و به دربان، حاجب گفته ميشود، زيرا وي مانع از ورود افراد است. و به چادر بانوان نیز حجاب گویند چون مانع از دیده شدنِ نمودها و جاذبههای جنسیّتی آنان است.
· رابطه حجاب و عفاف :
پیش از این یادآور شدیم که واژة عفاف به معنای خویشتنداری و پرهیز میباشد[۵] و پرهیز، پدید آمدنِ حالتی است برای نفس، که آدمی را از غلبة شهوت باز میدارد[۶] و اغلب همراه با ظهور و بروز و نمود بیرونی است.[۷] مثلاً فرد عفیف به محضِ مواجهه با صحنة تحریک کننده، بیدرنگ چشم فرو میگیرد و بدینترتیب عفت دیدگانش را پاس میدارد و یا از پوششِ تحریک کننده و اغواگر میپرهیزد و بدینگونه در ظاهر، حجاب ( عفت در پوشش) را رعایت میکند. و بهعکس فرد بیعفت چون در نفسِ خویش حالت پرهیز ندارد رفتارهای بیرونیاش غالباً تحریکزا و فسادآور است. چنانکه امام صادق میفرماید:
فَسادُ الظّاهرِ مِن فَسادِ الباطِنِ.[۸] فسادِ ظاهر، ناشی از فساد باطن است.
بنابراین رابطة حجاب و عفاف، رابطهای دو سویه است و از باب رابطة ظاهر و باطن میباشد. اينكه آيا ظاهرِ انسان ميتواند در باطنش تأثيرگذار باشد؟ بحثي است كه در علوم تربيتي به آن پرداخته شده و هيچ انديشمندی ژرفنگر منكر آن نميباشد، و حتي برخي از صاحبنظران آنرا بهعنوان يك مبنا و اصل پذيرفتهاند .كيفيت و ويژگي ظاهري و بيروني انسان ميتواند در دگرگوني باطن و درون، مؤثر باشد، همانسان كه روح و باطن انسان ميتواند در ظاهرش تأثير بگذارد.
و در مقاله ای علمی پژوهشی با یک روش علمی و میدانی ثابت کرده است که داشتن روحیه خویشتنداری و عفاف ۷۶ % اثر مستقیم در انتخاب حجاب از سوی دختران داشته است و البته ۶۱% از افرادی که حجاب داشته اند به خویشتنداری در امور دیگر هم توجه داشتند[۹].
· حجاب نشانة عبودیت و تاج بندگی
انجام دستورات دین به دو دسته تقسیم می شوند سفارشاتی که دین دارد و مطابق میل ما محسوب می شوند و طبع انسان به سمت آن کشش دارد اما دستوراتی هم هست که با گرایش و هوس ما مطابقت ندارد مانند نماز صبح که باید قبل از طلوع آفتاب خوانده شود این نماز یک علامت خوب برای اعلام به پیشگاه الهی است که دستور شما برای من مهم است و شیرینی خواب من را خام نمی کند. در موضوع ما هم زنان از کودکی یک میلی به خود نمایی و زینت خود و نمایش آن به دیگران دارند ولی وقتی در مقابل این خواهش نفس می استند و زینت خود را می پوشانند (ولا یبدین زینتهن[۱۰]) نشانه ای از پذیرش عبودیت و بندگی را برای خود و دیگران به نمایش می گذارد.
· لباس عفیفانه و مدیریت نگاه دیگران
میان نوع و مدل پوشش زنان با نگاه ومدیریت نگاه مردان رابطه ای تنگاتنگی وجود دارد .به عبارت دیگر پوشش مناسب از جانب زنان به پاک ماندن مردان کمک قابل توجهی می کند .در مقابل نیز نگاه مردان هوسران و تقاضا از جانب آنها ،در پوشش زنان نیز تأثیر دارد. و اگر مردان به دلیل غیرت و عفت خود مشتری جلوه گری زنان نباشند ، بازار تبرج و آرایش هم کساد می شود. چرا که از این طرف هم رابطه ی غیر قابل انکاری میان تقاضا از طرف مردان هوسران با عرضه از طرف زنان بد حجاب وجود دارد.
وقتی خوب به ادبیات دینی نگاه می کنیم می بینیم که هر جا صحبت از پوشش و مقدار پوشیدن و چگونگی آن به میان می آید در واقع مسئله مدیریت نگاه است یعنی یک ناظر محترمی هست که به خاطر او باید این حجاب رعایت شود و می توان ادعا کرد حجاب در اسلام در غیر نماز و حتی در حال نماز هم معطوف به اصل ناظر محترم است و این یعنی اینکه اول خدا دستور می دهد که مردها (و البته هم زنها) نگاهشان را کنترل کنند ولی چون می داند که عده ای اطاعت نمی کنند و یا طبیعی است که به صورت اتفاقی طلاقی نگاه اتفاق بیفتد برای کنترل نگاه دستور به پوشش، تبعا صادر می شود و الا اگر نامحرمی که نظرش محترم است نباشد حکم حجاب خود به خود منتفی می شود.
به دلیل جذابیت بیشتر زن و آسیب پذیری مرد از ناحیه نگاه به نامحرم، خداوند علاوه بر اینکه به مردان دستور کنترل و مدیریت چشم را می دهد به زنان نیز امر به حجاب می کند و از زن می خواهد که با رعایت حجاب خود، نقش نهایی را در کنترل نگاه مرد به عهده بگیرد و به هوس بازان اجازه چشم چرانی را ندهد .
بدون شک یکی از علل اصلی گناه و چشم چرانی مردان، وجود زمینه های آن در جامعه است. بنابر این برای کنترل چشم، ابتدا باید زمینه های چشم چرانی از قبیل: بد حجابی ها، تصاویر مستهجن در قالب فیلم، سی دی، اینترنت، ماهواره و… کنترل شوند. ؛ رسول خدا (ص) فرمودند:
«لعن الله الناظر و المنظور الیه»؛[۱۱] خداوند، چشم چران (نگاه کننده) و فراهم آورنده ی زمینه ی چشم چرانی را لعنت کند.
مردان به طور طبیعی نسبت به زیبایی و اندام جنس مخالف حساس اند و زنان با بی حجابی و خودنمایی در عرصه جامعه ،این گرایش مردان را تحریک می نمایند. در تفاسیر شیعه وسنی ذیل آیه ۳۰ سوره نور نقل کرده اند که: «روزی در هوای گرم مدینه، زن جوانی در حالی که روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن او، پیدا بود، از کوچه ای عبور می کرد، مرد جوانی از انصار، آن حالت را مشاهده کرد و چنان غرق تماشا شد که از خود و اطرافش غافل گردید و به دنبال آن زن حرکت نموده تا این که صورتش به شیئی که از دیوار بیرون زده بود اصابت کرد و مجروح گردید، هنگامی که به خود آمد، خود را غرق در خون دید. و با ناراحتی خدمت پیامبر(ص) رفت و جریان را برای ایشان بیان داشت، این جا بود که آیات سوره مبارکه نور که دستور به مدیریت نگاه مرد و زن داد ولی در نهایت سفارش به پوشش برای زنان فرمود.[۱۲]
قرآن کریم برای رفع این معضل اجتماعی در آیات شریفه سوره نور، از یک طرف مؤمنان اعم از زنان و مردان را مخاطب قرار داده دستور می دهد که نگاه های خود را کوتاه ساخته و به نامحرم خیره نشوند و از فساد و آلودگی دوری کنند و از سوی دیگر به خانم ها دستور می دهد پوشش مناسب را رعایت کرده و زیورآلات خود را آشکار نسازند. تا حوادثی نظیر حادثه ای که آیه در ارتباط با آن نازل شده است، اتفاق نیفتد. در سوره احزاب نیز در یک جا به خانم ها دستور می دهد: «در مقابل نامحرم تواضع نکنید نرمی را از کلامتان بگیرید و در کوچه و بازار به شیوه زنان جاهلی تبرج و جلوه گری نکنید .[۱۳] چند آیه بعد می فرماید: «با چادر اندام خود را بپوشانید. [۱۴] تمام این برنامه و تأکیدها برای آن است که: مردم، زن ها را به عنوان افراد عفیف و پاکدامن بشناسند و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم نسازند.[۱۵] و چشم طمع ندوزند.[۱۶] و در نتیجه امنیت و آرامش قشر خانم ها در سایه پوشش عفیفانه و رعایت کرامت انسانی، تأمین شود.
قسمت دوم: نگاه تمدنی به پوشش عفیفانه
یکی از موضوعاتی که غرب در جنگِ نرمِ فرهنگی درباره آن برنامهریزهای جدّی کرده است، موضوع زن مسلمان و نحوه حضور اجتماعی اوست.
تمرکز دشمنان اسلام بر حجاب زنان، باعث می شود که جامعه اسلامی به این دستور الهی توجه بیشتری داشته باشند زیرا حجاب علاوه بر اینکه یکی از احکام ضروری اسلام است، نمادِ اسلامی شدن یک جامعه نیز بهشمار میآید و بهعنوان یکی از شاخصهای اجتماعی پیشرفتِ فرهنگ و تمدن اسلام قلمداد میشود. چرا که رعایت حجاب از سوی بانوان ، تنها به پوشیدن یا نپوشیدن چند متر پارچه نیست.حجاب، تنها یک لباس نیست، بلکه این عمل پشتیبانهایی دارد که منجر به آن می شود مانند: جهان بینی ، احساس مسئولیت ، حافظت و غیرت مردان نسبت به ناموسشان ،ازدواج بهنگام و تامین نیاز جنسی در زمان خود و… است. پدیدهای است که با انبوهی از مسائل زندگی افراد پیوند دارد. حجاب نمایشگر مسائل درهم تنیده خانوادگی و اجتماعی و به خاطر همین کارکردها ست که غربیها بهشدت از حجاب هراسناکند .
بر اساس روایات آخرالزّمانی، فسادِ اخلاقیِ زنان و مردان، یک فساد مدیریت شده در مقیاس جهانی است که جامعه جهانی را به بهانه آزادی و حقوق بشر بهسمت بیعفتی و رذالت سوق میدهد. [۱۷]
لباس و هویت ایرانی و اسلامی
نوع و كيفيت لباس افراد مبتني بر جهان بيني و ارزش هاي حاكم بر جامعه اي است كه در آن زندگي مي كنند. از اين رو لباس نه تنها متأثر از فرهنگ جامعه است بلكه آيينه ي شخصيت يكايك افراد جامعه نيز محسوب می شود. ودر حقیقت ،لباس یکی از عقبه های هویتی برای هر تمدنی محسوب می شود .
فرهنگ ایرانی همواره در تلاش بوده تا شئون انسانی را مطابق با جایگاه انسان در نظام آفرینش پاس بدارد و از این طریق به رشد و نمو فرد در جامعه ای سالم کمک کند و از مواردی که در فرهنگ ایرانی نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کند مساله پوشش و لباس بوده است. در فرهنگ ايراني – اسلامي موضوع لباس جايگاه والايي دارد. طرح، مدل ، رنگ و تزئينات لباس از منظر اينكه متناسب با سن افراد و شرايط اجتماعي، اقتصادي ، جغرافيايي و محيطي باشد، اهميت به سزا دارد.
بنابر اسناد و سنگ نوشتههای به جا مانده از دوران باستان، در دورههای مختلفی از تاریخ، ایرانیان پیشتاز پوشاک در جهان به شمار می رفتهاند. این پیشتازی هم مربوط به قبل از و هم بعد از اسلام می باشد.. تصاویر حکاکی شده بر روی سنگها و آثار تاریخی به جا مانده از یونان، روم، چین و… نشان میدهد، که شاهزادگان و بزرگان آنان برای تفاخر خود، لباسهای ایرانی بر تن میکرده اند. [۱۸]
همچنین در عصر صفویه، که ایران دوران شکوفایی را طی میکرد، شواهدی موجود است که درباریان اروپایی در موطن خود لباس ایرانی به تن میکردند. [۱۹]
نکتۀ مهمی که در تاریخ لباس ایران وجود دارد، پرهیز از نمایاندن بدن عریان است که این مورد حتی قبل از ورود اسلام به ایران نیز مشهود است.در بسیاری از نقش برجسته های دوره هخامنشیان و ساسانیان مردان پوشش کامل دارند و زنان هیچگاه عریان نیستند البته در نقش برجسته ها، زنان حضور اندکی دارند اما در نقوشی مثل نقوش فرش پازیریک[۲۰] مربوط به دوره هخامنشی، زنان عریان نیستند در حالی که در کشورهایی مثل یونان و یا حتی هند بنا به فرهنگ خاص خودشان بسیار دیده می شود که لباس ها کاملا پوشاننده نیستند و بدن را عریان نشان می دهند.
سومریها در قسمت سفلای بینالنهرین که خالی از سکنه بود در هزاره سوم پ.م. برای اولین بار در آن زندگی کردند.[۲۱]در دوره ۲۹۰۰ تا ۲۳۳۴ ق. م. زنان و مردان دارای پوششی شبیه به هم بودند که پارچه را به دور بدن خود میپیچیدند.[۲۲]اما در طول زمان برای اولین بار لباس دراپهدار از پارچههای مربع شکل یا مستطیل شکل دوخته شد مردان این پارچههای مربع شکل را با کمربندی به کمر خود میبستند . با پیشرفت تمدن دامنِ لباس نیز بلندتر شد و در قسمت بالاتنه تا گردن پوشانده شد.[۲۳]
جیمز لیور میگوید: در نقش برجستههایی که در نینوا یافت شدهاند چهرههای زنها بهندرت دیده میشود. بهموجب قانونی که حدود هزار و دویست سال پیش از میلاد وضع شده زنان شوهردار آشوری هنگام بیرون رفتن از خانه در ملأ عام نقاب (روبنده) به چهره داشته باشند و این قدیمیترین سابقه عرفی است که در آن نواحی پاییده است.[۲۴]
هماکنون نیز زنان جنوب ایران و زنان کشورهای امارات عربی از روبندههایی استفاده میکنند؛ و نیز از آغاز قرن سیزدهم تاکنون بهویژه دوره قاجاریه انواع روبنده در میان زنان بهعنوان یکی از پوششهای سر و صورت به هنگام خارج شدن از خانه رواج داشته است.
البته بررسی لباس در سرزمین ایران که قدمتی چندهزار ساله دارد و در دوره های مختلف تحت تأثیر مذاهب و یا جنگ ها و لشکرکشی ها بوده است، کار آسانی نیست؛ چرا که ارتباط ایران با کشورهای دور و نزدیک در زمینه های مختلف باعث نوعی تبادل فرهنگی شد که پوشاک نیز از این مورد مستثنی نیست.
اما در دوره های اخیر شاهد آن هستیم که ایران و ایرانی متاسفانه تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار گرفته و از این رو مدها و لباس های جدید مردانه و زنانه را که به هیچ وجه سنخیتی با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی ما ندارد را مشاهده می کنیم.
· لباس نما و لباس بدن نما
لباسهایی که در بسیاری از تمدنهای گذشته برای زنان و حتی مردان استفاده می شده کاملا پوشیده و بدن را بارها می پوشانده است و جذابیتش را از تعداد چین(که حجم بدن کمتر دیده می شود) تنوع رنگ (که رنگ بدن را گم می کند) و استفاده از مدلهای مثل: دارپه ای و شرابه دار که چند بار و چند لایه می کردنند لباس را، از این موارد استفاده می کردنند بر روی لباسها و به صورت نا خود آگاه این تصور را برای دیگران به وجود می آورده اند که لباس باید دیده شود و نما داشته باشد و نمایش بدن را زشت و بد می دانستند .و دیده شدن بدن عیب محسوب می شده است.
اسلام برای کاستن از آسیب های حضور اجتماعی زن، دستور به رعایت پوشش مناسب برای او داده است. در حقیقت اسلام به دنبال این است که اگر زن بخواهد در اجتماع حضور پیدا کند ، حق ندارد زیبائیهای جسمی خود را در معرض دید دیگران قرار دهد و سلامت خود و جامعه را به خطر بیاندازد. و با رعایت پوشش اسلامی از سویی زمینه انحرافات اخلاقی را کم میکند و از دیگر سویی به زن امنیت و آرامش و مصونیت میبخشد.
گاهی این نمایش جذابیتها، با کم پوششی هم راه است و گاهی با پوشش نازک یا تنگ و چسبان.
بر این اساس یکی از اموری که در گفتار ائمه اطهار (ع) مورد تاکید قرار گرفته است، اجتناب از پوشیدن لباس نازک می باشد، حضرت علی (ع) در رابطه با شفاف و بدن نما نبودن لباس ، که منجر به نوعی برهنگی و هنجار شکنی می شود بوده است می فرماید: بر شما باد پوشيدن لباس ضخیم و کُلُفت ، زیرا کسی که لباسش نازک و بدن نما باشد، دین او هم نازک است. [۲۵]
امام صادق(ع)در همین رابطه می فرمایند : شایسته زن مسلمان ( و تبعا هر مسلمان ) نیست که لباسی بپوشد که گویی چیزی نپوشیده است[۲۶] .
قسمت سوم: نقش حجاب در مناسبات اجتماعی و خانواده
· زيانها و آسيبهاي بدحجابي
هر آنچه در بارة فلسفه و فايدههاي حجاب اسلامي بیان شده است.دقیقا عكس آن در بارة بدحجابي صادق است. به اينصورت كه فرد بدحجاب امنیت فردی خود و جامعه را به مخاطره میافکند؛ اسیر هوای نفس و شیطان شده و طعم آزادی حقیقی که در سایة عبودیت خداوند بهدست میآید را نمیچشد؛ در اثر آرايشهاي مكرر، زيبايي و جمالش را از دست ميدهد؛ از اينكه آيا مورد پسند ديگران است يا نه؟ همواره در پريشاني و نگراني بهسر ميبرد و هرگز آرامش نمییابد؛ اگر چنانچه متأهل باشد انرژي غريزة جنسياش به هدر ميرود و در نتيجه پايههاي زندگي زناشويياش متزلزل ميشود و بستر نزاع و طلاق و جدايي فراهم ميگردد؛ و از همه مهمتر اینکه شهوت مردان را تحریک میکند و به پیآمدهای زیانبار میانجامد. این شخص با از دست دادن حیا ، بی وقار و سبک سر می شود و از آزار واذیت هوسرانان در امان نخواهد بود.او با تحريك شهوت دیگران، شخصیت انسانی خود را به پایین ترین حد ممکن تنزل می دهدو از همه مهمتر خود را گرفتار عذاب سخت و سوزان آخرت می کند
·بدحجابی و تحریک شهوت مردان و پیآمدهای آن
در رابطه با این موضوع، مردان در اجتماع را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد:
دستة نخست: مردانِ دارای ایمان بسیار قوی هستند.آنان به جهت ایمان قوی و علم و آگاهی نسبت به زیانهای فراوان بدحجابی، افراد بدحجاب را افرادی گنهکار و مخالف حکم خدا دانسته که به دیگران آسیب میرسانند و حداقلهای حقوق شهروندی را رعایت نمیکنند و فضای جامعه را آلوده میسازند و امنیت اخلاقی جامعه را به مخاطره میافکنند این دسته با دیدن افراد بدحجاب نه تنها تحریک نمیشوند بلکه تنفّر هم پیدا میکنندو بر آنها لعن و نفرین میفرستند. چنانکه در برخی از روایات، ملعون بودنِ بدحجابها و زنانی که خود را مُعَطّر و آرایش میکنند بیان شده است. بهعنوان مثال در روایتی نقل شده که پیامبر گرامی اسلام فرمودند:
أيُّ إمرَأةٍ تَطَيَّبَت وَ خَرَجَت مِن بَيتِها فَهِي تُلعَنُ حَتّي تَرجِعَ إلي بَيتِها مَتي ما رَجَعَت.[۲۷]
هر زني که خود را معطّر کند و از منزلش خارج شود مورد لعن واقع ميشود تا زماني که به خانهاش برگردد.
و به زنی به نام حَولاء فرمودند:
زينتت را براي غير شوهرت آشكار نكن؛ براي زن حلال نيست كه مچ دست و پاهايش را براي مردي غير از همسرش نمایان كند و اگر اين كار را كرد، هميشه در لعنت و غضب خدا خواهد بود و خدا بر او غضب ميكند و ملائكه او را لعنت ميكنند و خدا براي او عذابي دردناك آماده مينمايد. [۲۸]
دسته دوم: مردان دارای ایمان متوسط می باشند ،آنان با دیدن بدحجاب ممکن است تحریک شوند ولی بلافاصله به خدا پناه میبرند و نگاه خود را ادامه نمیدهند و پیگیر این سوژهها هم نمیشوند و حتی سعیشان بر این است که آن صحنه و خاطره را فراموش کنند. [۲۹]
دستة سوم: یعنی مردان مجردِ سُست ایمان، با نگاههایِ مکرّر به افراد بدحجاب، بهشدت تحریک میشوند و سرانجام در اثر فشار غریزة جنسی، تسلیم می شوند
دستة چهارم: یعنی مردانِ متأهلِ سُست ایمان ،که این گروه هم نهایتا تسلیم شیطان می و حداقل د گرفتار زنای ذهنی میشوند و در نتیجه نسبت به همسر خود بیمیل میگردند و بدینترتیب مقدمات طلاق عاطفی و گاهی هم طلاق محضری فراهم میگردد و زندگیهایی از هم میپاشد و فرزندانی که از نعمت یکی از والدین محروم میشوند!
دستة پنجم یعنی مردان هَرزه و لااُبالی و اراذل و اوباش و بعضاً بیایمان هستند.آنان بدون هیچ ترس و واهمه و با قصد و غرض لذتجویی، با نگاه کردنهای مکرّر به افراد بدحجاب، بهشدت تحریک میشوند و سرانجام در اثر فشار غریزة جنسی و تراکم و انباشت این فشارها، کسی را شناسایی کرده و سپس دست به تجاوزِ به عنف میزنند و گاهی هم قربانی خود را از پای در میآورند!
شکی نیست که افراد بدحجاب، همگی در این جنایات شریکند و سهم دارند چراکه سبب شدند تا این افراد با نگاه کردنهای مکرّر تحریک شوند و در اثر تراکم و فشار جنسی، تاب تحمل از دست بدهند و دست به چنین جنایات بزنند و چه بسا روزی هم نوبت خود اینها فرا برسد و آنان را قربانی و طعمة این دسته از مردان کند! و البته قانون مکافات عمل، اغلب گریبانگیر اینان میشود مگر اینکه بهراستی توبه کنند و بازگردند.
آری اینجا است که این سؤال مطرح میشود که آیا فرد بدحجاب بهخاطر تحریک شهوت این جنایتکاران، بهواقع مجرم است یا نه؟ و استحقاق مجازات دارد یا نه؟ و مستحق لعن و نفرین است یا نه؟ و آیا حجاب حقی است صرفاً فردی یا اجتماعی(مثل همة حقوقی که یک شهروند دارد)؟
زنان بدحجاب علاوه بر اینکه در متلاشی کردن بنیان خانواده ها مقصر هستند در برخی نزاعهای همسران که منجر به طلاق و بوجود آمدن بچه های طلاق می شود نیز دخیل هستند. نکته قابل توجه دیگر اینکه همة این پنج گروه از مردان، در جامعه حضور دارند و هر یک مشغول فعالیتهای اقتصادی و یا علمی و یا خدماتی هستند که قطعاً اشتغال ذهنی و فکری اینها به بدحجابها (در محیط کاری و علمی و خدماتی) سبب کاهش و کاستی این فعالیتها میشود و از این جهت نیز میتوان گفت در رکود و کاهش فعالیتهای اقتصادی و علمی و خدماتی نیز سهیم میباشند.
·حجاب نماد دینداری زنان ومردان جامعه
با دقت در آیاتی که درباره حجاب نازل شده است متوجه خواهیم شد که درآیات ۵۳ و ۵۹ سوره احزاب مخاطب واقعی در این آیات مردان می باشند اگر چه زنان نیز مورد خطاب قرآن هستند ولی مسئولیت اصلی پوشش زنان جامعه به مردان سپرده شده است . یعنی در انجام وظیفه زنان در خصوص حجاب، مردان نیزوظیفه دارند و مسئولیت رعایت حجاب از سوی زنان را بر عهده مردان می داند
در آیه ۵۳ احزاب[۳۰] که خطاب آیه به مردان است “یا ایها الذین امنوا “ای مردانی که ایمان آورده اید شما حریم زنان را حفظ کنید و پرده را کنار نزنید و من وراء حجاب و از پشت آن کالا را بدهید و بگیرید این در حالی است که پشت پرده بودن و پرده کنار زدن ، وظیفه زنان است ولی اینگونه بیان نمی شود (این حکم گروه اندکی از زنان با موقعیت ویژه اجتماعی می باشد.)
در آیه ۵۹ احزاب[۳۱] که حجاب چادر را معرفی می کند میفرماید” یا ایها النبی” بگوی ای پیامبر ( به چه کسانی بگوییم ؟ به سه گروه ۱٫ ازواجک (همسرانت) ۲٫ بناتک (دخترانت) ۳٫ نساء المومنین به (زنان مومنه نه) “به زنان مردان مومن” بگو که جلباب بپوشند. یعنی در مراعات قانون پوشش زنان برای مردان نقش قائل می شود واگر اینگونه نبود به جای ” نساء المومنین ”می فرمود: نساء المومنات (زنا ن مؤمنه) یعنی به زنان مؤمنه بگو که چادر بپوشند.
در آیه ۳۱ سوره نور [۳۲] هم که حجاب حداقلی و واجب را بیان میدارد که همان حجاب تمام بدن به غیر از وجه کفین است .قبل از بیان حکم حجاب، در آیه قبل، [۳۳] اول مردان را به کنترل نگاه و سپس زنان را به رعایت حجاب دعوت می کند. زیرا رابطه معنا داری میان نگاه و درخواست از جانب مردان وحجاب و پوشش از جانب زنان است.به عبارت دیگر مدیریت نگاه و کنترل چشم از طرف مردان در کیفیت پوشش و حجاب زنان جامعه بسیار مؤثر است.
قسمت چهارم: نگاه سیاسی به حجاب
· استثناءات پوشش در دین اسلام
قانون و دستور حجاب همانند دیگر قوانین ،استثنائاتی دارد.
اگر بخواهیم تبیین درستی از دستور حجاب از جانب خداوند داشته باشیم ،باید در کنار بیان حکم حجاب و فلسفه آن به استثناءات آن هم اشاره کنیم . که در ذیل برخی از استثناءات پوشش را ذکر می کنیم.
۱-اجازه کم کردن حجاب در مقابل دکتر به حد ضرورت وبرای معالجه: اگر خانمی نیاز به مراجعه پزشک داشته باشد و پزشک زن وجود نداشته باشد می تواند به پزشک مردمراجعه کند وبه اندازه ضرورت معالجه ،مقابل پزشک حجاب نداشته باشد .
۲-اجازه کم کردن مقداری از حجاب در مقابل خواستگار (به میزان متعارف به درخواست خواستگار).اگر خواستگار همه شرائط را پذیرفته است و فقط مثلا نوع و رنگ مو ویا خصوصیات اندامی زن خواستگاری شده ،انتخاب او را قطعی می کند ، در این صورت به حد ضرورت مجاز است بدون قصد لذت به او نگاه کند
۳-اجازه کشف راس و برداشتن پوشش از سر به زنی که به دلیل پیری دیگر امید نکاح به او نیست. [۳۴]
۴-عدم وجوب حجاب در مقابل محارم : البته به شرطی که خوف گناه نباشد.
۵-عدم وجوب حجاب بر کنیزان (و بنا به نظر برخی ممنوعیت حجاب کنیزان)
۶-عدم وجوب حجاب بر دیوانگان :البته به شرطی که خوف گناه نباشد.
۷-عدم وجوب حجاب بر غیر مسلمانان (بنا بر فتوای برخی از فقها)
قسمت پنجم: پاسخ به چند شبهه در خصوص حجاب
· سوال: حجاب، آزادي زن را محدود ميكند و اصلاً مخالف با آزادي است.
پاسخ:
یکم: منظور شما از آزادی چیست؟
آیا مرادِ از آزادی، آزادی مطلق و بی هیچ حدّ و مرزی میباشد یا آزادی، دارای تعریف، قاعده و ضابطه ی مشخصّی میباشد؟
در دنیای امروز و حتی در تفکر سکولار غربی که شعار آزادی می دهند ، کسی نیست که به راه اوّل معتقد باشد. آنان هم آزادی را محدود می کنند وبه آزادیِ افراد تا جایی توجه دارند که حقوق دیگران راضایع نکند. زیرا اگر آزادی هیچ حدّ و حصری نداشته باشد و هر کس که از قدرت بیشتری برخوردار بود حق داشته باشد هر کاری بکند، هرج و مرج می شود .
حال که پذیرفتیم آزادی باید حد داشته باشد، واقعا چه کسی صلاحیّتِ تعیینِ حدودِ آزادی را دارد ؟ ملاك و معیار این مرز گذاری چیست؟ عقل می گوید: کسی که بر تمام احوالات این بشر آگاه است و میداند که چه به مصلحت جسم و روح، دنیا و آخرت اوست چنین حقی را دارد و او کسی نیست مگر خالق انسان که به تمامیِ شئونِ مادّّی و ماورای مادّیِ انسان اطّلاعِ کافی دارد و تمامیِ متغیّرها، را در هر زمان می داند و اوست که می تواند حد و مرز تعیین کند.همین خداوند درقرآن در آیه ۳۱ سوره نور به وجوب حجاب برای بانوان اشاره می کند.
دوم: فرهنگ مادی غرب، آزادی را به پرداختن بدون قید و شرط به لذتهای جسمانی و پیروی از هوسهای نفسانی معنا میکند .این در حالیست که در فرهنگ اسلامی، آزادی واقعی و ارزشمند آزادیست که با حقوق الهی در تضاد نباشد و تضمین کننده لذتها و بهرمندی در دنیا و آخرت فرد باشد.
شخص مؤمن همه ی نیازها و غریزه ها را با نگاه به آموزه های دینی تأمین می کند و به گونه ای به آن ها می پردازد که جهت الهی بودن حفظ شود؛ نه این که همه ی نیروها اسیر تأمین خواهش های نفسانی شوند و در آخر به بحران هویت و پوچی برسند. بنابراین باید تلاش کنیم که نهادها، قوانین و هنجارهای جامعه، رنگ و بوی آزادی واقعی( خدایی)بدهد.
سوم: حجاب به معنای زندانی کردن در خانه و منزوی شدن زن از اجتماع نیست و این برداشتی بسیار غلط از این حکم الهی است؛ بلکه زنان آزادند برای نیازشان در جامعه حضور یابند ولی وظیفه دارند که به هنگام مواجهه با مرد نامحرم و نیز حضور در جامعه، پوشش اسلامی را رعایت کنند.
چهارم: اگر رعایت بعضی آداب دینی، زن یا مرد را مقید کند که در رفتارهایشان امنیت اخلاقی را از بین نبرند و به گونه ای حرف بزنند، راه بروند و لباس بپوشند که نمایشگاه نگاه های هرزه نشوند، چنین چیزی را نمیتوان زندانی کردن یا بردگی نامید و آن را مخالف آزادیهای فرد نمیتوان دانست.
پنجم: وقتی ما مقدار منفعت و سختی پوشش اسلامی را از جهات مختلف بررسی می کنیم متوجه خواهیم شد منفعت حجاب اسلامی به اندازه ای است که سختی آن به چشم نمی آید .
ششم: رعایت معیارها و استانداردهای پوشش اسلامی از طرف زنان، موجب کرامت و افزایش احترام آنان میشود، به گونه ای که در اجتماع نیز به آنها به چشم انسانهای با شخصیت و نه ابزار هوسرانی نگریسته میشود و در مقابل، بد پوششی و جلوه گری ، منجر به نگاه سخیف به زنان شده و شخصیت الهی و انسانی نادیده گرفته شده و فقط به جشم او وجنبه حیوانیت او توجه می شود و وسیله ای برای استفاده شهوترانان می شود .
هفتم: ما چه زمانی از لفظ محدودیت و عدم آزادی استفاده می کنیم؟ جواب: هنگامی که به خاطر این محدودیت یک حقی ضایع بشود. اما اگر علت ایجاد محدودیت ضرر نزدن یکی به دیگری باشد مثلا: برخورد قاطع وزارت بهداشت و ایجاد محدودیت برای فروشگاه های مواد غذایی و جریمه کردنشان برای در معرض قرار دادن مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته باشد!! در اینجا نمی گوییم چرا این فروشگاه را محدود می کنند که فقط جنس سالم، در معرض خرید مشتری قرار بدهد و اعتراض نمی کنیم که باید فروشنده را آزاد بگذاریم، باید خود مردم دقت کنند و حواسشان باشد که جنس خراب نگیرند !! چرا که می دانیم، در این محدودیت، منفعت و حق مردم استیفا می شود و آزادی فروشنده کاربرد منطقی ندارد. در ماجرای حجاب هم خدا متعال می فرمایید: خود زنان به دلیل منافعی که حجاب برای آنها دارد و همچنین آسیبهایی که جلوه گری و تحریک کننده بودن رفتارشان دارد، خود را ملتزم به رفتار عفیفانه در همه چیز خصوصا در لباس بدانند.
آیا این حرف که به نفع خود زنان و همچنین جامعه است! آیا دستوری در مقابل آزادی است؟
هشتم:: رعایت پوشش الهی مانند بسیاری از قوانین، سلامتی روحی، اخلاقی و امنیتیِ فرد و جامعه را تأمین می کند و چون نمی توان قوانین فردی و اجتماعی را مخالف آزادی دانست، پس دستور حجاب را نیز نمی توان مخالف آزادی دانست.
· سوال: تأكيد بر مسأله ي حجاب در جامعه، حساسيتها را نسبت به مسائل جنسي افزايش ميدهد.
پاسخ:
یکم: اسلام دین تعادل است و به همان میزان که سفارش به محدود کردن غریزه جنسی د ربیرون از منزل می کند به همان میزان هم به تامین نیاز جنسی در کانون خانواده وبه تن آرایی زن و آراستگی زن ومرد در محیط خانه و ایجاد جذابیت همسران برای یکدیگر ، مورد توصیه وعنایت اسلام است و این دو اصل در کنار هم سازنده محیط امن و آرامی را در خانواده رقم می زند.
دوم: : پوشیده نگاه داشتن بدن و نمایان نکردن جذابیتهای جنسی به دلیل این که نقشی اساسی در متعادل کردن غریزه خودنمایی و تبرّّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانی ها و دغدغه های فکری زن به شمار میآید؛ زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه در بین جامعه، باعث افراط در تجمّّل و توجّّه به زیباییهای ظاهری میشود که این توجه افراطی، میتواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد. [۳۵] .
سوم: با نگاهی به اجتماع و اتفاقهای پیرامون آن متوجه می شویم زنانی که پوشش نامناسب دارند، بیشتر مورد طمع افراد هوسران و مورد آزار و اذیت آنان واقع میشوند. در واقع بدپوششی آنها چراغ سبز و علامتی برای افراد آلوده و هوسران است. همچنانکه در آمار می خوانیم که ۹۸% زنانی که مورد آزار خیابانی قرار میگیرند، را زنان بدحجاب شامل میشوند. [۳۶]
چهارم: جوامع غربی که ، روابط آزاد جنسی را در جامعه خود آزاد گذاشته اند ،با توجه به آمارهای خود، امروزه گرفتار انواع و اقسام معضلات و ناهنجاریهای گوناگون اجتماعی مانند فروپاشی خانواده، خودفروشی، فرزندان نامشروع، بیماریهای واگیردار جنسی و بسیاری مشکلات دیگر شده اند.
پنجم: باید به این نکته توجّهّ داشت که شهوتِ جنسی ،یکی از قویترین گرایشهای انسان است. غریزه ی جنسی، بسیار قوی و طوفان صفت است. و همیشه آماده ی اشتعال و فوران است .در نتیجه، این پیش فرض که با جلوه گریِ بی قید و بندِ زنان، مردان چشم و دل سیر شده و نسبت به مسائلِ جنسی، حساسیّّت کمتری نشان میدهند، پیش فرضی نادرست است. بلکه به عکس؛ هر چه شهوتِ جنسی، بیشتر تحریک شود، مانند آتشی که به او هیزم بیشتری بدهید، شعله ورتر میشود. در حقیقت غریزه جنسی سیری ناپذیر ست .این ویژگیِ بارز و طبیعیِ غریزه ی جنسی میباشد .به هر صورت واقعیّتّ چنین است که هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود.
ششم: غریزه جنسی به گونه ای است که اگر زیاد به او جذابیت جنسی نشان داده شود، این مرحله از تحریک برای او عادی می شود و آستانه تحریک پذیری او بالا می رود و دیگر به این راحتی تحریک نخواهد شد ومرحله بالاتری از جذابیت و جلوه گری لازم است تا تحریک صورت بگیرد و حال آنچه که بی حجابیِ زنان در عرصه ی اجتماع به ارمغان میآورد، بالا رفتن آستانه ی تحریک جنسی هست یعنی چون در خیابان یک زنی را با زیبایی بیشتر و جذابیت جنسی بالا دیده است و کم کم برای او عادی شده است اگر مشابه آن را در منزل ببیند تحریک نمی شود و باید بالاترش را ببیند. اما اگر مرد در جامعه چشمش را کنترل کند و زنانی هم نباشند که توجه مردان را جلب کنند آستانه ی تحریک پایین می ماند و با اندك جذابیت، بیشترین لذت نصیب زوجین می شود. در حالی که علنی بودن و در دسترس بودنِ دائمیِ جلوه های شهوانی و جنسیِ متنوع، علاوه بر تحریکِ دائمی مردان و سلبِ تعادلِ روانی و تحلیل قوای فکری، بدنی و اقتصادی، موجب میشود تا جنسِ مخالف، دیگر آن طراوت، لذّّت و کِشِشِ خاصِ خود را از دست بدهد. از این رو، به ناچار، بر افروختن شهوتِ جنسی و کسبِ رضایتمندیِ جنسی، رو به شراب و رقص و مجلس گناه پیدا کند و برای ارضاء خود هم از طرق مختلف مانند: خودآزاری، همجنس بازی و ارتباط جنسی با غیر انسان، رو میآورند. که کانون خانواده، کرامت و شرافت انسانی در میان این افراد به شدّتّ آسیب دیده است. پس هرگز جامعه با بی حجابی و جلوه گری زنان از التهاب و تلاطم مصون نمیماند.
چکیده:
۱)یکی از ریشه ترین عوامل رعایت پوشش شرعی ، توجه به اهمیت و جایگاه پوشش در سلامت فرد و جامعه و همچنین سلامت زندگی دنیایی و آخرتی فرد می باشد . در حقیقت کسی که از پوشش تحریک کننده و غیر مناسب دوری کند نقش بسیار مؤثری را در سلامت خود وجامعه ایفا کرده است
۲)شناخت و توجه به فلسفه حجاب می تواند نقش قابل توجه ای در حفاظت از گوهر عفاف و پاکدامنی داشته باشد . بدلیل اینکه آگاهی به ارزشمندی عفاف و پاکدامنی و نقش آن در ایجاد امنیت فردی و اجتماعی و شخصیت و هویت دادن به زن و همچنین نقش آفرینی درآن پویایی جامعه ، ضرورت بحث در این مسئله را آشکار می کند
۳)شکی نیست که آرامش یکی از آمالهای انسان بوده و هر انسانی برای رسیدن به آن تلاش می کند . یکی از مهمترین راههای رسیدن به آرامش،رعایت عفاف و حجاب می باشد.
۴)حجاب که یکی از مظاهر عفاف می باشد اگر صحیح تبیین شود بدون شک هیچ مشکل و تضادی با آزادی حقیقی نخواهد داشت و، بدیهی است که مراد ما از آزادی بی بند و باری و هرزگی نمی باشد.
۵)یکی از مهمترین عوامل بروز رفتارها ی نابهنجار ارزشی ،عدم درک صحیح و عدم توجه و آگاهایی از زیانها و آسیب های آن می باشد .متاسفانه افراد قابل توجه ای هستند که از زیانها و آسیب های بد حجابی و بی عفتی که برای خود و دیگران بوجود می آورند آگاه نبوده و به همین خاطر به این رفتار خود ادامه می دهند. بدون شک اگر این افرادبه تاثیر بی عفتی در تزلزل بنیاد خانواده خود و دیگران و بی ارزش شدن و سقوط شخصیت خود به جهت تحریک شهوت دیگران ، توجه داشته باشند و در همین راستا نیز زمانی که اذیت و آزار هوسرانان را مشاهده و لمس می کنند ، وجدان آنها بیدار شده و به نقش بازدارندگی حجاب و عفاف در آسیب های اجتماعی اذعان خواهند داشت .
۶)باید توجه داشت که حجاب و عفاف از جمله قوانینی است که در همه ادیان الهی مورد تأکید قرار گرفته است. تا حدی که مورخین افراطیها و سخت گیریهای قوم یهود را در تاریخ ثبت کرده اند . در آموزه های کتاب مقدس نیز برای نوع و کیفیت پوشش ، توصیه هایی شده است . در میان ادیان آسمانی ،دقیق ترین دستورالعمل در چگونگی و کیفیت پوشش در اسلام ارائه شده است .نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که بین آموزه های دینی و آنچه که درپوشش مردم در جهان دیده می شود،فاصله زیادی ایجاد شده است.
آزمون پایانی :
۱)رابطه حجاب با عفاف چگونه است ؟
الف)هیچ رابطه مستقیمی با هم ندارند
ب)رابطه دوسویه دارند همان رابطه ظاهر با باطن
ج)عفاف می تواند نشانه حجاب باشد
۲)کدام گزینه جزء فلسفه های حجاب نیست
الف)حجاب حافظ ، گوهر عفاف است
ب)حجاب امنیت فردی واجتماعی بدنبال دارد
ج)حجا ب مانع آزادی است
د) حجاب سبب آرامش فرد و جامعه است
۳)آیا حجاب فقط مختص مسلمانان است ؟
الف)حجاب فقط در اسلام توصیه شده است
ب)حجاب در هیچ دینی توصیه نشده است
ج)حجاب در همه ادیان توحیدی توصیه شده است
د)حجاب مختص شیعیان است
۴)آیا کیفیت حجاب و پوشش در قران آمده است ؟
الف)روایات فراوانی در مورد نوع پوشش زنان وارد شده است
ب)آیات وروایات فراوانی به حجاب و کیفیت اسلامی آن پرداخته است
ج)هیچ آیه را نمی توان یافت که بطور صریح به کیفیت پوشش اشاره داشته باشد
د)دلیل نوع وکیفیت پوشش اسلامی فقط نظرعلما می باشد
آزمون تشریحی:
۱)حجاب با عفاف ، چه رابطه ای دارد؟توضیح دهید.
۲)بدحجابی زنان در تحریک شهوت مردان تا چه اندازه می تواند تأثیر داشته باشد.
۳)چند نمونه از آسیب های بدحجابی را نام ببرید.
۴) آیا حجاب در همه جا ودر هر شرایطی لازم است؟
۵) بدحجابی زنان در جامعه تا چه اندازه می تواند در تحریک شهوت مردان تأثیر گذار باشد؟
۶) چند نمونه از استثناءات پوشش در دین اسلام را نام ببرید.
۷) آیا حجاب در جامعه حساسیت بوجود می آورد؟ حاقل دو پاسخ به شبهه مورد نظر را بیان کنید
برای مطالعه بیشتر:
پوشش اسلامی چالشها و راهکارها با رویکردی به مهندسی فرهنگی/حسن بنیانیان/سوره مهر /۱۳۸۹
راز یک فریب / یوسف غلامی / نشر معارف/ ۱۳۹۲ چاپ پانزدهم
حجاب / ابوالاعلای مودودی / ترجمه نعمت الله شهرانی / نشر احسان / ۱۳۸۹
درسنامه حجاب/ محسن دهقانی/ نشر مادوتا / ۱۳۹۱
درس یازدهم: ارتباط عفیفانه (دوستی با نامحرم)
اهداف آموزشی:
۱)منظور از عفت در ارتباط
۲)نگاه قرآن به رابطه با نامحرم
۳)فرجام دوستی با نا محرم
۴)تبیین آسیب های دوستی قبل از ازدواج
مقدمه:
خداوند متعال برای تضمین و تولید نسل ، تمایل به جنس مخالف را در سرشت آدمی قرار داده است . این تمایل در زمان بلوغ ، به اوج خود می رسد واگر مدیریت نشود می تواند مشکلات فراوانی را به دنبال آورد . به همین دلیل لازم است تا قبل از ازدواج و حتی بعد از آن نسبت به غیر از همسر، اظهار نگردد، وبرای رسیدن به آرامش روحی وجسمی لازم است که رابطه ای شکل نگیرد.
خداوند متعال نیز در جهت بهره مندی بیشتر از این تمایل ، قوانینی وضع فرموده است که دستور به پرهیز از ابراز علاقه به نامحرمان در همین راستا می باشد. دین با بیان عواقب ناگوار چنین روابطی ، افراد را از آثار سوء آن حفظ می کند.که افراد در پرتو عمل به این دستورات، می توانند زندگی آسوده تر و لذت بخش تری را تجربه نمایند .
عفت در دوستی و ارتباط با نامحرم، به معنای پرهیز از اظهار تمایل و برقراری رابطة با نامحرمان است.
از ديدگاه شريعت، حرام و ناشایست بودنِ اين گونه تمایلات عاطفی و ابراز آنها، بسيار روشن است. چراكه وقتي نگاه عاطفی به نامحرم، گفتگوي صمیمی با او، گوش دادن به صداي محرّكش، استشمام عطر او و خلوت با او اشكال داشته باشد، بيشك عشق به او و اظهار تمایل و برقراری ارتباط با او، اشكالش بيشتر است.
قرآن کریم دربارة ناشايست بودن طرح دوستي و ارتباط با نامحرمان به صراحت مي فرمايد:
“….وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين”[۳۷]
…و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست خود بگيريد. و هر كس در ايمان خود شكّ كند، قطعاً عملش تباه شده، و در آخرت از زيانكاران است .
در این آیه از دوست دختر داشتن مردان نهی می کند و در آيه اي ديگر به مردان هم سفارش مي كند با دختراني كه دوستي مخفيانه با نامحرمان داشته اند، ازدواج نكنند:
..فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ…[۳۸]
آنها را با اجازه اهلشان تزویج نمایید، و مهرشان را پرداخت کنید ؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، که نه بطور آشکار مرتکب گناه شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند.
قسمت اول : زیانهای دوستی و رابطة با نامحرم دربعد ازدواج
دوستی و رابطه با نامحرم هم قبل از ازدواج قابل تصور است و هم بعد از ازدواج می تواند اتفاق بیافتد. ولی از آنجا که غالب دوستی های عاطفی با نامحرم قبل از ازدواج و در زمان مجردی می باشد لازم است بیشتر به این دوران پرداخته شود. در قسمت بعدی به آن اشاره میشود.
یکی از مهمترین هدفهای ازدواج ،بدست آوردن آرامش وایجاد محبت بین زن و مرد، در سایه برقراری روابط عاطفی و جنسی است .
قرآن کریم به این واقعیت اشاره داشته و می فرماید:
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ
و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است”[۳۹]
یعنی در صورتی که فردی که کسی ازدواج کرده و به تعبیر قرآن عقد الفت و دوستی بسته است اگر در این حال با یک نفر دیگر هم رابطه عاطفی برقرار کنند در عرف اکثر جوامع، خیانت محسوب می شود چه برسد به نظر دین که آن را خیانت آشکار می داند و شما می دانید که خیانت به همسر بسیار متنوع است و دارای مراتب است یعنی اگر کسی در قلبش دیگری را دوست داشته باشد شروع می شود تا دوستی و روابط پیشرفته تر، همه و همه خیانت محسوب می شود. علاوه بر اینکه نمی تواند آرامش واقعی را به دنبال داشته باشد، بلکه نگرانی و اضطراب را به داخل محیط خانواده وارد می کند.
این گونه دوستی ها چه مخفیانه باشد و چه با اطلاع همسران باشد آثا زیانبار خود را دارد که البته در صورت دوم ، آثار مخّرب بیشتری را به دنبال خواهد داشت. و ممکن است، همسر ضعیف الایمان خودش را هم به رفتاری مشابه و تلافی وادار خواهد کند و یا حداقل تنفّر از همسر و تحت تأثیر قرار دادن آرامش خانواده را به همراه خواهد داشت .
و به دلیل عدم رفق و مدارا در چنین زندگی هیچ تذکر و حرف بجایی هم شنیده نمی شود و منشاء مشاجرات شدید و درگیری شدید ذهنی و فیزیکی بین زوجین می شود که طلاق یکی از ساده ترین اتفاقات این مرحله است.
از خطرات این رفتارها و اثرش بر فرزندان به چند نکته می توان اشاره کرد:
فضای سرد خانه بین پدر و مادر چسبندگی فرزند را از خانه کم می کند و در بیرون محبت را جستو جو می کند و این باعث بسیاری از بزه ها و گرایشهای غلط در فرزند می شود.
پدر و مادر به هر جهت الگو فرزند هستند و اگر خیانت آنها به همسرشان را ببینند در واقع یک بی تربیتی و طبیعی جلوه کردن خیانت در او نهادینه خواهد شد.
قسمت دوم: آسیبهای دوستیهای قبل ازدواج با غیر همسر
دوستی و رابطة با نامحرم در قبل ازدواج، نهایتاً دو فرجام دارد: یا به ازدواج منجر می شود. یا به ازدواج منجر نمی شود. که در هر دو صورت زیانهای فراوان در پی خواهد داشت.
قبل از پرداختن به زیانها، لازم به یادآوری است که بیشتر این دوستیها به ازدواج نمی انجامد و اینکه چرا این دوستی ها به ازدواج منجر نمی شود دلایل گوناگون دارد. یکی از دلایل عمده این است که اغلب پسرهایی که برای دوستی با یک دختر پا پیش می گذارند و چنین تقاضایی می دهند، در حالی که اصلا قصد ازدواج ندارند و اگر هم موضوع ازدواج را پیش می کشند، صرفاً برای این است که دختر به این دوستی و ارتباط رضایت دهد. چرا که خود پسرها می دانند که بیشتر دخترها، برای دوستی و احیاناً روابط آنچنانی، تسلیم نمی¬شوند. لذا مطرح کردن موضوع ازدواج، ترفندی است که معمولاً دختر را نرم می کند!!
متأسفانه برای بسیاری از دختران گویا یک پیش فرضی وجود دارد که هر پیشنهادی برای دوستی و هر اظهار «دوستت دارم» ، به گونه ای نگاه می کنند که گویی او قصد ازدواج دارد. و این پیش فرض غلط به گسترش فریب در بین جوانان دامن می زند.
عشق به نامحرم و اظهار تمایل به او در صورتی که منجر به ازدواج نشود آدمي را گرفتار برخی از آسيبها می کند که به برخی ازآنها می پردازیم.
۱) لطمة شدید عاطفی و روحی
بعد از دلبستگی مرحله ای هست به نام وابستگی که در این مرحله افراد به گونه ای زندگی می کنند که همه چیز با یاد او و به خاطر او معنی خوب و لذت بخشی دارد و در غیر آن معنی بد می دهد و مرحله میانی تصور نمی شود . و به میزانی که این رابطه طولانی شده باشد این وابستگی عمق بیشتری هم پیدا می کند و در صورتی که یکی یا هر دو به این نتیجه برسند که نمی توانند و یا نباید با هم باشند احساس ناکامی به سراغ افراد می آید.
لذا عشق به نامحرم و ارتباط با او در صورتی که منجر به ازدواج نشود یکی یا هر دو طرف را متحمل ضربة عاطفی بسیار شدید میکند. این لطمه های عاطفی شدید ممکن است پیآمدهای سخت و ناگواری داشته باشد.
۲) افسردگی
دختر یا پسر، گاهی در نتیجة تمام شدن رابطه ای که روی آن سرمایه گذاری ذهنی و عاطفی کرده، دچار افسردگی میشود به نوعی که حالت بی حسی و کِرختی به او دست می دهد. و تمایلی به انجام کارها و فعالیت های روزمره ندارد و همه چیز برایش بی معنی، بی مفهوم و پوچ است.
۳) اعتياد
پسر یا دختری که به دلیل از دست دادن دوستش، از لحاظ روحی آسیب جدی دیده است، برای تسکین دردهای درونی در پی مُسکّنی می گردد. خصوصا وقتی که در این زمان به دوستانی پناه ببرد که از خودش ناآگاه¬تر باشند. در چنین زمانی به او پیشنهاد می¬شود که با مصرف چیزی، ذهن خود را به صورت مصنوعی آسوده کند و از خیال اوبیرون بیاید و اولین چیزهایی که به ذهنهای فقیر می رسد، روی آوردن به مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی یا قرص¬های روان¬گردان می باشد.
۴) خودكشي و قتل
در برخی موارد این عشق¬های نامشروع، به قدری وجود فرد را احاطه می کند که دیگر فکر کار نمی کند و قدرت سنجش را از دست می دهد به بدترین کار ممکن که یا طرف مقابلش را نابود کند و یا خودش را و این بلای خانمان-سوزی است که بر جان هر کسی نشیند تا او را به هلاکت نرساند دست برنمی¬دارد! فشارهای روانی گوناگون و از جمله افسردگی شدید سبب می¬شود تا این عاشق بیچاره به زندگی خود یا دیگری خاتمه دهد. نگاهي گذرا به صفحه حوادث روزنامهها نشان از اين واقعيت دارد.
۵) انتقام جویی و تهدید
یکی دیگر از پیامدهای منفی دوستی دختر و پسر مسئلة انتقام جویی است به این صورت که در بسیاری از موارد، وقتی پس از مدتی دوستی و رابطه، مثلاً دختر می¬گوید این رابطه باید به دلایل گوناگون قطع شود و دیگر به من زنگ نزن و همه چیز از این لحظه برای همیشه تمام شده، یکباره این عشقِ بی¬نظیر و خالصِ پسر، تبدیل به خشم و نفرت و تهدید و انتقام می¬شود. همچنان که در گذشته گفتیم وقتی این علاقه و عشق شدید، ناگهان با مانع و سرخوردگی مواجه می شود به ضد خودش یعنی نفرت تبدیل می شود و البته این نشان می¬دهد که از ابتدا هم دوستی خالصانه در کار نبوده بلکه ریشة همة این¬ها، شهوت و هوس بوده است. این پسر که تا دیروز عاشق دختر بود شروع می¬کند به تهدید کردن که: آبرویت را می¬برم؛ عکس¬ها و نامه¬هایت را تکثیر می¬کنم و در محل کار و تحصیل¬ات به همه نشان می¬دهم؛ اگر ازدواج کنی همه چیز را به شوهرت می¬گویم و زندگی¬ات را سیاه و تباه می¬کنم و… . یا: می¬کشمت، رویت اسید می-پاشم و… .
۶) اُفت تحصيلي
يكي از مهمترين عوامل افت تحصيلي جوانان، همين عشقهاي شيطاني ميباشد كه ذهن و فكر جوان را به خود مشغول ميدارد و مانع از تمرکز در كلاس درس، و به هنگام مطالعه ميشود.
انسان نسبت به چیزی که بسیار مورد علاقة اوست تمرکز بیشتری دارد. هر چه تمرکز بر یک موضوع خاص افزایش یابد نا خودآگاه از میزان تمرکز بر موضوعات دیگر کاسته می¬شود. برای دختر و پسر جوانی که در اوج هیجانات و عواطف هستند، این رابطه چنان جذاب است که تمام فضای ذهنی¬شان را اشغال می¬کند. این تمرکز و درگیری ذهنی چنان شدید است که مجالی و علاقه¬ای برای تمرکز بر فعالیت¬های روزمره باقی نمی¬ماند. و درس خواندن اهمیتش را از دست می دهد.
۷) آسیب¬های اقتصادی و مالی
یکی دیگر از آثار منفی دوستی¬های قبل از ازدواج به ویژه برای پسرها، آسیب¬های مالی و اقتصادی است. پسرها معمولا در دوران جوانی که به چنین رابطه¬ای دامن می¬زنند سه وضعیت بیشتر ندارند: یا هنوز مشغول تحصیل یا گذراندن خدمت سربازی¬اند یا به دنبال کار می¬گردند یا تازه به کاری مشغول شده¬اند و ابتدای کار هستند و هنوز وضعیت اشتغال¬شان به¬گونه¬ای نشده که درآمدی مکفی داشته باشند. تدارک دوستی با جنس مخالف، قطعا می¬طلبد که پسر هزینه کند.
البته همین لطمة مالی به دختر هم وارد می¬شود زیرا گاهی مجبور است جواب کادوهای پسر را بدهد و به کیف و کفش و لباسش هم بیشتر برسد تا همچنان جذاب بماند!!
۸) افزایش سن ازدواج
یکی از تفاوتهایی که بین دوستی دختر و پسر با ازدواج رسمی هست این است که یا انگیزه ازدواج افراد را از بین می برد و یا به تاخیر می اندازد:
یکی از انگیزه های جدی در ازدواج و تشکیل خانواده پسرها و پذیرفتن بار سنگین زندگی مشترک، احساس نیاز غریزی و جنسی اوست. و اگر دسترسی او به دخترانی باشد که بدون هزینه و بدون دریافت تعهد، حاضر به رابطه و دوستی هستند که نیاز غریزی و عاطفی و گاه نیاز جنسی او را پاسخ میدهند، فقط لازم است یک مقدار بی غیرت و بی مسئولیت هم شده باشد تا به همین ارتباطات دل خوش کند و فعلا به قول خودش گرفتار زن و بچه و مسئولیتهای آن نشود!
از سوی دیگر وقتی پسرها به خاطر شهوترانی و عدم تعهد به تأمین¬ها تن به ازدواج ندهند سن ازدواج افزایش می¬یابد و گسترش فساد روز افزون می¬شود. افزایش سن ازدواج به ویژه برای دخترها بسیار زیان¬بارتر است. چرا که اصلا دختران نمی توانند و نباید از کسی درخواست ازدواج کنند، بلکه باید خواستگار داشته باشند و هرچه سن دختر افزایش یابد به همین میزان خواستگارش کاهش می یابد و در نتیجه این دخترها هستند که بیشتر آسیب می¬بینند.
متأسفانه برخی از دخترها برای آن¬که شانس ازدواج خود را بالا ببرند به دوستی با پسر تن می¬دهند تا در نهایت، با مدیریت کردن این دوستی، آن را به ازدواج بکشانند! و حال آنکه که هر چه رابطة دختر با پسر بیشتر شود و نیازهای متفاوتش کم و بیش پاسخ گیرد. تمایل و انگیزه¬اش برای ازدواج کمتر می¬شود.
و این همان خیال خامی هست که بسیاری از دختران را به رابطه با پسرها امیدوار می کند ولی آمار عدم توفیق درصد بسیار بالای دوستیهای دختران و پسران در دانشگاه، نشان از صحت این مطلب دارد. در حقیقت دختران با پاسخ دادن به تقاضای دوستی با پسران، بر خلاف صلاح و مصلحت خود عمل می¬کنند و ناخواسته خود را محروم می¬نمایند. و در این میان دختری می¬ماند که عاطفه¬اش حراج شده و پاکی¬اش آسیب دیده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
۹) ارتکاب حرام و سستی ایمان و اعتقاد
ارتباط دختر و پسر هر دو را تا حدودی از گفتگو و معاشرت با هم سیراب می¬کند و در واقع نیاز عاطفی تا حدودی پاسخ داده می¬شود اما نیاز غریزی و جنسی به ویژه برای پسر به¬شدت تحریک می¬شود و بی¬پاسخ می¬ماند. در این زمان که پسر تحت فشار غریزة جنسی قرار دارد اگر نخواهد یا نتواند متعرض دوستش شود و رابطة جنسی با او داشته باشد به-گونه¬ای دیگر به ورطة گناه می¬افتد. و آن عمل بسیار زشتِ خودارضایی است که متأسفانه در اثر تکرار، تبدیل به عادتی زشت و پایدار می¬شود و آسیب¬های فراوان جسمی و روانی را برای او رقم می¬زند .
آری دوستی¬های دختر و پسر هرچه بیشتر تداوم یابد سرمایه¬های معنوی آنان نیز بیشتر و بیشتر از دست می¬رود. و هرچه پاکی و معصومیت و سرمایه¬های معنوی دختر و پسر در نتیجة این روابط بیشتر ضایع شود، کشش و تمایل¬شان نیز به امور معنوی همانند نماز و حضور در جلسات معنوی کمتر و کمتر می¬شود. گویی روزبه¬روز از خدا دورتر و به شیطان نزدیک¬تر می¬شوند البته اوائل انجام گناه، شرم از گناه مانع ارتباط با خدا می شود ولی تکرار گناه، بی تفاوتی و حتی ممکن است اندک اندک به وادی کفر در عقیده و انکار خدا و قیامت و تمسخر باورها و ارزش¬ها نیز کشیده شوند چرا که نتیجة انباشت گناهان چنین تبعاتی را در پی دارد. چنان¬که قرآن کریم می¬فرماید:
ثمَّ كَانَ عاقِبَةَ الذينَ اَسَاءُوا السُّوءَ أنْ كَذَّبوا باياتِ الله و كانوا بِهَا يَسْتَهزِؤُن [۴۰]
سپس سرانجام كساني كه كارهاي زشت انجام دادند بهجايي رسيد كه آيات الاهي را تكذيب كردند و آنها را دروغ پنداشتند و به استهزاء و مسخره كردن آنها برخاستند.
۱۰) ورشکستگی عاطفی
عشق اول یک عمق و لذت متفاوتی دارد که می توان از آن به عنوان سرمایه گرانبها در زندگی هر فرد نامبرد و اگر کسی آن را صرف همسرش نکند دچار یک تناقض درونی می شود به عنوان مثال، پسری را در نظر بگیرید که تا قبل از ازدواج، با دختری یا دخترهایی دوست بوده. اکنون پس از مدتی با شخص دیگری ازدواج می¬کند؛ اما او اکنون ورشکستة عاطفی است. یعنی سرمایة عظیم عاطفه را از دست داده است. چرا که او برای دوست دخترهای قبلی¬اش، کلی اظهار عشق و محبت کرده ، وحالا در زندگی مشترک چیزی نابی برای عرضه و ارائه ندارد. حضور او در زندگی مشترک با همسرش، مثل کسی است که سرمایه هایی را در زمان¬های مختلف هدر داده و تلف کرده و اکنون در آستانة ورشکستگی، برای یک تجارت سنگین(یک عمر زندگی مشترک) پا پیش نهاده است. در چنین شرایطی حتی خودش هم از ابراز عشق و محبت لذت نمی¬برد. اگر هم اظهار مهر و محبتی می¬کند از سر ناچاری و بایدهای عقلیِ زندگی است و گرنه قلبش پیش از این، چنان با دیگران به آتش کشیده شده که دیگر نیم¬سوخته¬ای بیش نیست!
همین ماجرا در مورد دختری صدق می¬کند که هفته¬ها، ماه¬ها و حتی شاید سال¬ها به دوست پسرش مهر می¬ورزیده و او را نوازش می¬کرده، و حالا پس از آن رابطه¬ای که به ازدواج نیانجامید، با مرد دیگری تشکیل زندگی داده است. اما این¬بار، آن سرمایة عشق و مهر به¬شدت کاهش یافته است. اینک خودتان مجسم کنید اگر دختری یا پسری، پاکی و معصومیت و سرمایه¬های عاطفی و معنوی خود را حفظ کند و به این دوستی¬های قبل از ازدواج تن ندهد، آیا زندگی¬اش شیرین¬تر نیست؟ در چنین شرایطی دختر و پسر با تمام سرمایه¬های محفوظ¬ماندة خود به زندگی یکدیگر پا می¬گذارند. برای دختر و پسری که تاکنون رابطة با جنس مخالف را تجربه نکرده¬اند، پس از ازدواج هر رابطه¬ای با همسر، دلنشین و جذاب است. وقتی چنین کسی برای اولین بار دست همسرش را در دست بگیرد، قلبش می¬تپد، عشق¬اش شعله¬ور می¬شود و دستش را لرزشی پاک، معصومانه و عاشقانه فرامی¬گیرد، لرزشی بسیار شیرین. اما دختری که پیش از این بارها و بارها دستش را در دست دوست پسرش گذاشته، پسری که بارها و بارها دست دخترانی را گرفته، حالا که دست همسرش را می¬گیرد، برایش چه شوری، چه عشقی و چه نشاطی به وجود می¬آید؟! برای کسی که قبلاً دوست دختر یا دوست دختری نداشته، قدم زدن با همسر بسیار دلنشین است. چه گواراست همراهی و همنشینی با یار پاک. اما کسی که در گذشته، بودنِ با جنس مخالف را روزها، هفته¬ها و ماه¬ها تجربه کرده، از قدم زدن در کنار یار و دست در دست او گذاشتن چه لذتی خواهد برد؟!
۱۱) بدبینی شدید نسبت به جنس مخالف
یکی دیگر از آثار منفیِ عشق و دوستی ها و روابط دختر و پسر، بدبینی نسبت به جنس مخالف است. معمولا دختری که دوست پسرش برخلاف وعده و وعیدهای بسیار، به ازدواج تن نمی¬دهد و پس از مدتی او را رها می¬کند و می¬رود، یا پسری که دوست دخترش به تقاضای ازدواج او پاسخ نمی¬دهد و به قول او نامردی می¬کند و با پسری دیگر(شاید خوش¬تیب¬تر و پولدارتر و…) ازدواج می¬کند، دچار بدبینی شدید می¬شود.
این بدبینی شدید نسبت به جنس مخالف می¬تواند تا مدت¬ها فرد را از ازدواج منصرف کند.
قسمت سوم: آسیبهای دوستیهای قبل ازدواج با همسر
دوستی و رابطة با نامحرم در صورتی که منجر به ازدواج شود نیز آسیب ها و پیامدهای منفی دارد ازجمله آنها موارد ذیل می باشد
۱) ایجاد سوء ظن به همسر
فرض کنید پسری در خیابان، یا در دانشگاه، یا در پارک و تفریح¬گاه، یا در محل کار و تجارت، به دختری پیشنهاد دوستی می¬دهد و دختر هم در نهایت می¬پذیرد و پس از مدتی دوستی، با هم ازدواج می¬کنند. اما پس از مدتی کوتاه، دختر و پسر (که اکنون زن و شوهر شده¬اند) هر دو و یا دست¬کم یکی دچار نگرانی و استرس می¬شود که:
ـ نکند قبل از اینکه با من دوست بشود، با فردی دیگر هم دوست بوده؟ نکند همان¬طور که از من تقاضای دوستی کرد، به دیگری هم پیشنهاد داده؟ مبادا از این به بعد این اتفاق بیافتد! و … .
پسر (که اکنون شوهر است) از دختر (که اکنون زنش می¬باشد) خداحافظی می¬کند و کمی دیرتر می¬آید. زن نگران میشود:
ـ نکند این آدمی که آنقدر راحت مرا دعوت به دوستی و شام و سوار شدن در ماشین¬اش کرد، الان کسی را سوار کرده باشد؟ نکند با منشی شرکت¬شان …! نکند با مشتری مغازه …! نکند با همکارش در محل کار و اداره …! نکند با …! نکند با …؟!
این در حالی است که چنین عدم اطمینان و سوء ظنی در دخترها و پسرهایی که زندگی و ازدواج-شان با دوستی¬های قبل از ازدواج توأم نبوده، سابقه قطعی و یقینی برای همسر از ارتباط با نامحرم وجود ندارد.
تن ندادن به دوستی قبل از ازدواج، برای دختر و پسرمی تواند سندی بر پاکی شخص به حساب آید،
۲) برکت می رود
هر خواسته ای از دو جنبه قابل بررسی است: یکی رسیدن و دستیابی به آن خواسته، و دوم مبارکی آن. شاید دستیابی و رسیدن تا حدودی به عوامل زمینی وابسته باشد، اما قطعاً مبارکی به عوامل غیرمادی برمی گردد. مبارکی یعنی اینکه آن خواسته ای که برای آن تلاش می¬کنیم و نهایتاً به آن می¬رسیم، اسباب خیر و برکت و رشد و گوارایی و شیرینی باشد؛ و نامبارکی یعنی اینکه ما به خواستة خود برسیم اما همان خواسته ای که آن همه برای دستیابی به آن تلاش کرده¬ایم، اسبابِ هزار زحمت و دردسر و بلا و ناگواری و تلخی شود. مبارکی و خجستگی یک خواسته، عمدتاً به این برمی¬گردد که اولاً خواسته مان مشروع و خداپسند باشد و ثانیاً مسیر دستیابی به آن درست و معقول و مورد رضای خدا باشد.
و قبول برکت، و اثر آن در زندگی ، به اعتقاد ما به خدا بر می گردد.
زندگی¬ای که با دوستی با جنس مخالف (و بر مبنای ارتباطی که خدا نمی¬پسندد) شکل بگیرد، قطعاً برکتی را که زندگی خداپسند دارد، نخواهد داشت.
و اگر پدر و مادر یکی از دو طرف یا هر دو رنجش و ناراحتی از این رابطه داسته باسند که غالبا دارند ، این رنجش و نارضایتی همچون موج منفی به زندگی این دختر و پسر سرازیر می شود.
بر عکس، ازدواجی که با رضایت و خرسندی والدین توأم است، همیشه موج مثبت به همراه خود دارد.
بنابراین دو عامل مهم در مبارکی زندگی مشترک این است که نوع شکل¬گیری این ازدواج از اول تا به آخر با رضایت خدا و پدر و مادر توأم باشد که اگر چنین باشد، هم مورد لطف و رحمت خداست و هم دعای خیر والدین (که بسیار هم مؤثر است) پشتوانه¬ای فوق¬العاده برای زندگی خواهد بود.
اکنون می¬توان دریافت که چرا بسیاری از ازدواج¬هایی که با دوستی¬های قبل از ازدواج و نارضایتی و رنجش والدین شکل می¬گیرد، دچار تنش، آشفتگی، قهر و متاسفانه در برخی در نهایت به طلاق و جدایی ختم می¬شود.
۳) ناتوانی در تحقق وعده های دروغین
پیش از این اشاره شد که بیشتر پسرهایی که برای دوستی با یک دختر پا پیش می¬گذارند و چنین تقاضایی می¬دهند، اصلاً قصد ازدواج ندارند و اقلیتی هم که قصد ازدواج دارند اغلب وعده¬های بسیار گُنده و دروغین می¬دهند تا دختر را راضی کنند. وعده¬هایی که حتی بعضا پسر خودش هم می¬داند که هرگز از عهدة آن نمی¬تواند برآید. ماشین آنچنانی، خانة آنچنانی، طلا، لباس و … . که پس از ازدواج پسر می¬ماند و این¬همه وعده¬های عجیب و غریب و دروغین که باید به آنها عمل کند و چون عملی کردن بسیاری از آنها هرگز از او ساخته نیست، به دختر احساس بسیاری بدی دست می¬دهد که «او را فریب داد!» و چه بسا دختر وعده¬هایی را که دوست پسر سابق (و شوهر فعلی) قبلا به او داده برای خانواده و اطرافیان بازگو کرده باشد: «فلانی فلان جا زمین دارد … دفتری در دبی دارد … می¬خواهد یک پروژة بزرگ بگیرد. و … ».
کم کم بحث و جدل و تنش و نزاع، زمینه¬ساز فروپاشی خانواده می¬شود که بنیانش از ابتدا هم محکم نبود.
۴) در صورت بروزِ مشکل، سرزنش خانواده بیشتر از حمایت آنهاست
در خانواده های اصیل که معیارهای انتخاب همسر برای فرزندانشان حساب شده است اگر پسر و دختری با وجود مخالفت¬ها و رنجش¬های والدین با یکدیگر ازدواج کنند و پس از مدتی مشکلی جدی برایشان پیش بیاید، روی آن را ندارند که مشکل را با والدین¬شان در میان بگذارند. چرا که پدر و مادر از اول مخالف ازدواج آنان بودند. و اگر هم مشکل¬شان را با پدر و مادرشان در میان بگذارند آنها در پاسخ خواهند گفت: ! خودت انتخاب کردی، خودت هم باید تحمل کنی!
این در شرایطی است که دختر و پسر در اوج مشکل و سختی، پس از تحمل فشارهای سنگین دست به سوی والدین دراز کرده¬ و به¬شدت به حمایت و پشتیبانی آنان نیاز دارند. اما فقط سرزنش می¬شنوند.
در صورتی که اگر دختر و پسری بدون دوستی¬های قبل از ازدواج و با صلاحدید و رضایت خانواده ازدواج کنند، اگر هم خدای نکرده مشکلی پیش بیاید، خانواده¬ها به حمایت و پشتیبانی و کمک می¬آیند و خود را ملزم می¬دانند که هر طور شده مشکل پیش آمده را حل کنند و فرزندشان را یاری دهند.
۵) طلاق و جدایی
در موارد گذشته اشاره کردیم که چگونه ارتباطات قبلی ذهن همسران را نسبت به هم مشکوک می کند و در برخی موارد این ¬سردي فردا را پشیمان می کند و به فکر جبران و از سر گیری ارتباطی دیگر می اندازد که اغلب، سر از طلاق و جدايي در ميآورد.
کارشناسان بر این باورند که داده های آماری نشان می دهد که ازدواجهايي كه صرفاً به دليل علاقه و روابط عاطفي در جوانان صورت ميگيرد، يكي از مهمترین دلايل افزايش طلاق ميباشد.
قسمت چهارم: علل و عوامل ابتلاء به عشق و دوستی با نامحرم
عشق های زمینی و شیطانی ممکن است از طریق یک دیدن، یا شنیدن، یا گفتگو (نامه، پیامک، چت)، یا استشمام بوی عطر، یا مجالست (در محیط کار و تحصیل و…)، یا یک لمس و تماس بدنی، یا خلوت، یا اختلاط، یا مراوده و رفت و آمد به وقوع بپیوندد که البته مطالعة داستان ها و رمان های عاشقانه، آتش این گونه از عشق ها را شعله ورتر میکند و تماشای فیلم ها و سریال های خارجی و ماهواره ای و حتی متأسفانه تماشای برخی از فیلم ها و سریال های داخلی که گاهی از صدا و سیما هم پخش می شود سبب عادی سازی و رفتارسازی اینگونه از دوستی ها و ارتباط ها می گردد! که باید از همه آنها اجتناب شود. زیرا اینها عوامل تحریک غریزه هستند و بستر عشق های منفی را فراهم می کنند.
شایان ذکر است که علل و عوامل یادشده اگرچه در ابتلاء به علاقه به نامحرم بسیار مؤثر بوده و اجتناب از آنها همواره مورد تأکید می باشد لیکن علت اصلی، فراموشيِ ياد و ذكر خداست؛
- چه اينكه امام صادق میفرماید:
“قُلُوبٌ خَلَت مِن ذِكرِاللهِ فَأذاقَهَا اللهُ حُبَّ غَيرِهِ.” [۴۱]
دلهايي كه از ياد خدا خالي باشد خداوند محبت غيرخودش را به آنها ميچشاند.
چراکه اگر ذهن و فکر و دل انسان همواره به یاد خدا باشد و محبت او را در دل جای دهد چنین کسی چون می¬داند خداوند دوست ندارد او به نامحرم نگاه کند و یا به گفتگوی با نامحرم بپردازد و یا در خلوت او قرار گیرد و یا به ماهواره نگاه کند، به خاطر خدا از همة موارد یاد شده که عوامل تحریک و ابتلاء به عشق نامشروع است پرهیز می کند و بدین ترتیب گرفتار این گونه از دوستی ها و عشق ها و ارتباط ها نمی شود.
یوسف از بهترین داستانهای قرآنی است که برگرفته از چشمه; نور وحی و بازگوی پاکی یوسف میباشد. یوسف در آزمایشی دشوار پاکیش بر همگان آشکار گشت که:
“و لقد همّت به وهمّ بها لولآ ان رءا برهان ربّه کذلک لنصرف عنه السّوء و الفحشاء أنّه من عبادنا المخلصین” به درستی که زلیخا میل به یوسف و یوسف هم میل به زلیخا داشت ولی انچیزی که از میل غریزی یوسف قوی تر بود یاد خدا در دل یوسف بود که این یاد باعث شد از گناه فاصله بگیرد که همانا او از بندگان خالص ماست.
به یقین آن برهانی که یوسف از پروردگار خود دید همان برهانی است که خدا به بندگان مخلص خود نشان میدهد و آن نوعی از علم مکشوف و یقین است که نفس آدمی با دریافتش چنان تسلیم میشود که دیگر میل به معصیت نمیکند و این برهان که خدا نشانش داده،
برهان به هرگونه دلیل محکم و نیرومندی گفته میشود که موجب روشنایی مقصود شود.
برهان رب در این جا یعنی:
۱٫روح ایمان و تقوا و تربیت نفس
۲٫آگاهی او نسبت به حکم گناه زنا
- شرم گینی و خجالت در محضر الهی.
۴٫امداد الهی به خاطر عمل نیک.
خدا هم به این اکثیر خود کنترلی و عفاف این گونه اشاره می فرمایید :
أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى
آیا انسان ندانست که خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟!
اگر این توجه ایجاد شد و یاد خدا در انسان زنده شد میل به گناه کمرنگ خواهد شد.به همین خاطر اگر انسان یاد خدا را در دل داشته باشد و به دنبال آن مراقب رفتار و نگاه خود باشد ، دلش آرام خواهد گرفت و درگیر عشقهای کاذب و دوستی و علاقه به نامحرم نخواهد شد.
چکیده:
۱)مراد ومنظورما ازعفت در ارتباط دراین درس،پرهیز از اظهار تمایل وعلاقه به نامحرم و برقراری رابطه با نا محرم می باشد.چرا که چنین دوستی و ارتباط هایی می تواند عواقب بسیار ناگوار و مخربی رادر پی داشته باشد .
۲)بدیهی است که در دیدگاه دین اینگونه ارتباط و اظهار تمایل به نا محرم قطعا حرام می باشد .در همین راستا نیز قران کریم به طور صریح از دوستی مخفیانه با نامحرم نهی فرموده است
۳)هیچ خیری در دوستی وارتباط با نامحرم نخواهد بود و قطعا فرجام نیکویی در پی نخواهد داشت و از آسیب های اینگونه روابط به هیچ عنوان نمی توان در امان بود .
۴)دوستی و ارتیاط با نامحرم در بعد از ازدواج تأثیر بسیار زیادی در بوجود آمدن مشکلات، سردی روابط زن و شوهر، نزاعها و طلاق ها دارد.
۵)دوستی های قبل از ازدواج چه منجر به ازدواج نشود که غالبا هم چنین اتفاقی نمی افتد و چه اینکه منجر به ازدواج شود که در این فرض نادر هم بیشترین آسیب ها متوجه زنان می شود .
۶)اگر احیانا دوستی و ارتباط با نا محرم ، منجر به ازدواج و تشکیل خانواده شود بی شک رابطه قبل ازدواج پیامدهای منفی به همرا ه خواهد داشت که در زندگی آینده آنها تاثیر خود را خواهد گذاشت .ریشه بسیاری از سوء زنهایی که در زندگی مشترک بوجود می اید از همین جا نشأت می گیرد وطبق تحقیقات ، اغلب این قبیل ازدواجها پس از مدت کوتاهی به سردی می گراید ودر نهایت سر از طلاق و جدایی در می آورد
۷) مدیریت نگاه و کنترل ذهن و دل در مبتلا نشدن به دوستی و رابطه با نامحرم بسیار مهم و اساسی است.
آزمون پایانی :
۱) منظور از عفت در ارتباط با نامحرم چیست؟
الف)هم صحبتی با نامحرم حرام است
ب)همکار ی و معاشرت با نامحرم در هر صورتی حرام است
ج)ابراز دوستی به نامحرم حرام است
د) هیچکدام
۲)دوستی با نامحرم در چه صورتی آسیب و مشکلات به همره خواهد داشت؟
الف)در صورتی که منجر به ازدواج شود
ب)در صورتی که منجر به ازدواج نشود
ج) در هیچ صورتی آسیب به همراه نخواهد داشت
د)چه منجر به ازدواج بشود و چه نشود ، آسیب هایی را به همراه خواهد داشت
۳)یکی از علل افزایش سن ازدواج در پسران….؟
الف)یکی از پیامدها ی دوستی های قبل ازدواج ،کاهش میل به ازدواج در پسران میباشد
ب)ارتباط با جنس مخالف نداشتن
ج)سخت بودن رابطه برقرار کردن با جنس مخالف
د)احساس نیاز نداشتن
۴) دوستی با نامحرم در صورتی که منجر به ازدواج شود چه آسیب هایی می تواند به همراه داشته باشد ؟
الف)هیچ آسیبی بدنبال نخواهد داشت
ب)ایجاد سوءظن برای همیشه در دو طرف باقی است و همچنین احتمال طلاق در این افراد بیشتر است
ج)باعث ورشکستگی عاطفی می شود
د)باعث افسردگی می شود
برای مطالعه بیشتر:
شکار جوانان / اسد الله محمدی نیا / انتشارات سبط اکبر / ۱۳۸۸
داستانهایی از عاقبت بی حجابی و هوسرانی / فهیمه منصوری/ ضامن اهو/ ۸۹
گرانفروشان به بهشت می روند / مهناز الفتی پور / سبط النبی/ ۸۷
[۱] ـ روانشناسان ميگويند: «گيرندههاي حسي، بخصوص گيرندههاي پوست نقش بهسزايي در تحريك سايق جنسي دارند، لباسهاي تنگ و برخي از تحريكات ديگر موجب بهكار افتادن مكانيزم تحريككننده سايق جنسي است.» روانشناسي عمومي دانشسرا، ص۹۶٫ همچنين در بارة كيفيت لباس« زير» بايد دقت شود بهگونهايكه نبايد تنگ و چسبان باشد و نيز نبايد بسيار نرم يا بسيار زبر. و از مواد كاملاً نفتي هم ساخته نشده باشد. زيرا لباس زیر اگر از جنس مواد نفتی یا پشم و کرک و یا تنگ و چسبان باشد در اثر ایجاد گرما، سبب افزایش جریان خون در آن ناحیه میشود و در نتیجه تحریکات جنسی نیز بیشتر میگردد و برای مردان نارساییهای دیگر همانند عدم باوری هم در پی خواهد داشت.
[۲] . رجوع کنید به گزارش «مانور کلمات مستهجن در خیابانها» : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=282731
[۳] مفردات راغب، ص۱۰۸٫
[۴] ـ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۴٫
[۵] ـ لسان العرب: «العفة: اَلکَفُّ عَمّا لا یَحِلُّ وَ یَجمُلُ» عفت یعنی پرهیز و خودداری از آنچه حلال و پسندیده نیست.
[۶] ـ راغب اصفهانی در مفردات میگوید: «العِفَّةُ حُصُولُ حالَةٍ لِلنَّفْسِ تَمْتَنِعُ بِها عَن غَلَبَةِ الشَّهْوَةِ» عفت، پدید آمدن حالتی است برای نفس، که آدمی را از غلبه شهوت باز میدارد.
[۷] ـ در کلامی از امیرمؤمنان به دو ساحت بیرونی و درونی عفاف اشاره شده است: «عَلَيْكُمْ بِلُزُومِ الْعِفَّةِ وَ الْأَمَانَةِ فَإِنَّهُمَا أَشْرَفُ مَا أَسْرَرْتُمْ وَ أَحْسَنُ مَا أَعْلَنْتُمْ وَ أَفْضَلُ مَا ادَّخَرْتُمْ» بر شما باد به عفافپیشگی و امانتداری، چه این دو، شریفترین صفتی است که در نهان دارید و نیکوترین رفتاری است که آشکار میکنید و برترین فضیلتی است که ذخیره میکنید.(آمدی۴/۲۵۶) پس مفروض کلام امیرمؤمنان علیهالسلام این است که عفاف، هم بخش پوشیده و درونی دارد و هم ساحت آشکار و پیدا. و بر هر دو کاربست عفاف درست و رواست. (برای تکمیل این بحث رجوع شود به بخش کلیات عنوان« آیا عفاف امری است صرفا درونی؟».
[۸] ـ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۵.
[۹] موسی طیبی نیا –فصل نامه علمی پژوهشی زن و جامعه سال ۴ شماره۴ زمستان ۱۳۹۲
[۱۰] ۳۱ سوره نور
[۱۱] -(. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۷۱؛ کنز العمال، ج ۷، ص ۳۳۸٫ حضرت علی (ع))
[۱۲] -(تفسیر صافی، ج۳، ص ۴۳۰؛ الدر المنثور، ج۵، ص ۴۰؛ کافی، ج۵، ص .۵۲۱- تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۵۸۸؛ تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۱۱۶؛
[۱۳] -»( برداشت از آیه ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب.)
[۱۴] -»( – قرآن کریم، احزاب/ ۵۹
[۱۵] -(برداشت از آیه ۵۹ سوره احزاب).
[۱۶] -( قرآن کریم، احزاب/ ۳۲)
[۱۷] محمّد بن مسلم میگوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(ع) فرمودند: «آنگاه که مردها خود را شبیه زنان نمایند و زنها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان. منتخب الاثر، ص ۲۹۲٫
و در حدیثی از امام صادق(ع) است که فرمودند: در آن زمان زنان را میبینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمهای ندارند بحارالانوار، ج۵۲، صص ۲۵۷ و ۲۵۸٫
امام علی(ع) میفرمایند: «ظاهر میشود در آخرالزّمان که بدترین زمانهاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند . منتخب الاثر، ص ۴۲۶
[۱۸] – پوربهمن فریدون، پوشاک در ایران باستان، ترجمه: هاجر ضیاء سیکارودی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۶، ص ۲۰
[۱۹] – شریعتی پنهاهی، سید حسام الدین: اروپایی ها و لباس ایرانیان، نشر قرمس، ۱۳۷۲،ص۵۵
[۲۰] قالی پازیریک قدیمیترین فرش دنیا است که در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) توسط سرگی رودنکو، باستانشناس روس در دره پازیریک در کنار اشیاء باستانی دیگری در گور یخزدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی کشف شد. (دانشنامه اسلامیکا. بازبینیشده در ۳۱ مارس ۲۰۰۸.) سرگی رودنکو پس از بررسی ساختار فرش و نگارههای آن متوجه شباهت زیاد نقشمایههای این فرش با نقش برجستههای تخت جمشید شد. (اوپی، ص ۲۶، ۲۸) و بیشتر پژوهشگران این قالی را از دستبافتهای پارتها یا مادهامیدانند. اما همچنان دربارهٔ تاریخچه حقیقی این فرش نظریههای متفاوتی ارائه شده است .
[۲۱]. غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص ۳۵٫
[۲۲]. مصباح، آزیتا، پوشاک بین النهرین و مصر باستان، ص ۷۷٫
[۲۳]. غیبی، مهرآسا، هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص ۳۵٫
[۲۴]. لیور، جیمز، فشرده تاریخ لباس، ص ۱۴٫
[۲۵] – محمد بن علی بن الحسین فی (الخصال) بإسناده الآتی عن علی (ع) فی حدیث الأربعمائة قال: علیکم بالصفیق من الثیاب فإن من رق ثوبه رق دینه . وسائل الشیعه ج۳ ص۳۵۷
[۲۶] – عن أبی عبد الله (ع) قال: لا یصلح للمرأة المسلمة أن تلبس من الخمر و الدروع ما لا یواری شیئا . کافی ج ۳ ح ۱۴ ص ۳۹۶
[۲۷] – وسائل الشيعه, ج۲۰, ص۱۶۱, ح۴ (باب۸۰ ابواب مقدمات النکاح). از این روایت استفاده میشود که اگر کسی زنانی را که خود را معطر میکنند و در جمع نامحرمان حضور مییابند لعنت کند و نفرین فرستد هیچ اشکال ندارد زیرا در این روایت آنان مورد لعن و نفرین و دور باد از رحمت اِلاهی واقع شدهاند.
[۲۸] . مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۴۴٫
[۲۹] . مَثَلِ این افراد مَثَلِ کسانی است که قرآن کریم در آیه ۲۰۱ اعراف در باره آنان فرموده: )إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ( پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد [خدا و پاداش و کیفر او] میافتند؛ و [در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و] ناگهان بینا میگردند.
[۳۰] – يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتَ النَّبىِِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلىَ طَعَامٍ غَيرَْ نَظِرِينَ إِنَئهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُواْ فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُواْ وَ لَا مُسْتَْنِسِينَ لحَِدِيثٍ إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ يُؤْذِى النَّبىَِّ فَيَسْتَحْىِ مِنكُمْ وَ اللَّهُ لَا يَسْتَحْىِ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسَْلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ مَا كاَنَ لَكُمْ أَن تُؤْذُواْ رَسُولَ اللَّهِ وَ لَا أَن تَنكِحُواْ أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا(۵۳)
[۳۱] – يَأَيهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِْنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(۵۹)
[۳۲] – وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِِنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنىِ أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِْ أُوْلىِ الْارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلىَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخُْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمُْ تُفْلِحُونَ(۳۱
[۳۳] – قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُونَ(۳۰)
[۳۴] -وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ الَّاتىِ لَا يَرْجُونَ نِكاَحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيرَْ مُتَبرَِّجَتِ بِزِينَةٍ وَ أَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيرٌْ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(۶۰)نور
[۳۵] – عباس رجبی-حجاب و نقش آن در سلامت روان ص۱۲۰
[۳۶] – هفته نامه پرتوسخن ،۴خرداد۱۳۹۰،ش۵۷۸ ص۹
[۳۷] سوره-مائده/آیه ۵
[۳۸] -سوره نسا/آیه ۲۵
[۳۹]– سوره روم/آیه ۲۱
[۴۰] -سوره روم/آیه ۱۰
[۴۱] – شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۶۹