موضوع جلسه هفتم : ثمرات انتظار عاشقانه و عاشورائیپیام: نقش مهارت و خلاقیت در موفقیت کنشگری حجاب
خطبه
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدُ للهِ ربِّ العالمین، بارئِ الخلائقِ أجمعین، و الصلاه و السلام علی سیّدِ الأنبیاءِ و المرسلین و خاتمِ النبیین، حبیبِنا و حبیبِ إلهِ العالمینَ أبی القاسمِ المصطفی محمد، صلی الله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومینَ، و لا سیّما بقیه الله فی الأرضینَ و اللعن الدائمُ علی أعدائهِِم أجمعینَ إلی یومِ الدین
انگیزه سازی:
امام صادق )ع( به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می فرمایند: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می نمایم؛ اول: زیارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده میگردد و نا امید از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
زیارت عاشورا از زیاراتی است که طبق اسناد موجود، حدیث قدسی به حساب می آید که بررسی سندی آن جای خودش را دارد. شیخ عباس قمی در مفاتیح نقل می کند امام صادق فرمود: از پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین از پیامبر )ص( و پیامبر از جبرئیل و جبرئیل از خداوند متعال نقل می کند که خداوند فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله تا آخر زیارت.
علقمة بن محمّد حضرمی میگوید: محضر مبارک ابی جعفر )امام باقر( )علیه السّلام( عرض کردم: دعائی به من تعلیم فرمائید که در آن روز وقتی از نزدیک به زیارت آن حضرت رفتم آن را بخوانم و دعائی یادم دهید که هر گاه از نزدیک به زیارت آن جناب نرفته بلکه از شهرهای دور و پشت بام به آن حضرت اشاره نمایم سلام بدهم آن را بخوانم.
حضرت فرمودند: ای علقمه! بعد از آنکه با اشاره به آن حضرت سلام دادی و پس از آن، دو رکعت نماز خواندی و هنگام اشاره و پس از خواندن دو رکعت اگر این دعاء و زیارت را که شرحش را برایت می گویم خواندی، پس به آنچه فرشتگان زائر آن حضرت دعاء کردهاند تو نیز دعاء نموده ای و خداوند متعال برای تو هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو می فرماید و صد هزار هزار درجه مقام و مرتبه تو را بالا برده و تو را از کسانی قرار میدهد که با حضرت حسین بن علی )علیهما السّلام( شهید شده اند و بدین ترتیب در درجه ایشان قرارت میدهد و شناخته نمی شوی مگر در زمره شهدائی که با آن حضرت شهید شده اند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و کسانی که زیارت امام حسین )علیه السّلام( را از زمان شهادتش تا به الآن نموده اند را برایت می نویسد
اقناع اندیشه :
در این زیارت با عظمت فرازهای برجسته ای وجود دارد که یکی از آنها این فراز است:
فَاسْئَلُا للهَّا لذَّیا کْرَمَنیب مِعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِا وْلیِائَّکِمْ وَ رَزَقَنِیا لبَرائَّةَ مِنْا عْدائَّکِمْا نْ یجَعَلنَی مَعَکُمْ فیِا لدُّنیْا وَالاخِرَةِ
و درخواست کنم از خدائی که مرا گرامی داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزاری جستن از دشمنانتان را به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرتبرای اینکه معنای این معیت رو درک کنید ، بد نیست به بیان مقام معظم رهبری اشاره کنم که می فرمودند :
وقتی حضرت موسیٰ بنیاسرائیل را برداشت و شبانه به طرف دریا حرکت کردند که از آنجا بگریزند و بروند ــ حالا فردایش بود، پس فردایش بود، درست در تاریخ مشخّص نیست ــ فرعونی ها فهمیدند، اینها را دنبال کردند؛ منتها آنها پیاده و بازحمت، اینها با اسب و سواره؛ وقتی که نزدیک شدند و دیده میشدند ،فَلمَّا ترَاءَا الجَمعان)،۱( اصحاب موسیٰ رو کردند به موسیٰ گفتند: انِاّ لمُدرَکون؛)۲( اصحاب موسیٰ ــ بنیاسرائیل ــ ترسو و کم یقین به موسیٰ گفتند: انِاّ لمُدرَکون؛ الان میآیند ما را میگیرند؛ پدرمان درآمد!
حضرت موسیٰ فرمود: کَلّا؛ هرگز! انِّ مَعِیَ رَبیّ سَیَهدین؛)۳( خدا با من است. این سنّت الهی است).
۴/۱۴۰۱/۷بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه(
با عنایت به آیاتی که در آنها از همراهی خداوند با انسان سخن به میان آمده است، می توان «معیّت الهی »را به سه شکل ترسیم نمود:
۱- معیّت مطلقه
گاه این همراهی به صورت عام و گسترده، همگان را در بر میگیرد و هر انسانی، خواه مؤمن یا کافر را در هر شرایطی شامل می شود. چنین همراهی ای را «معیّت مطلقه» می نامند که در هیچ زمانی نمیگنجد و به هیچ مکانی، محدود نمیشود.هرچند توجّ هدهی و بیان این شکل از همراهی الهی ،فواید اخلاقی فراوانی چون دوری از گناه و معصیت را به دنبال خواهد داشت، امّا باعث به وجود آمدن حسّ پشتگرمی و حمایت مورد نظر نخواهد شد.
۲- معیّت رحیمیه
شکل دومِ معیّت الهی، همراهی ویژه ای است که به عنوان لطف و عنایت خاصّ خدای سبحان، تنها شامل برخی از بندگان برگزیده است. افرادی که دارای صفاتی چون: ایمان، صبر، تقوا و احسان اند، از جمله برگزیدگانی هستند که در قرآن به مصاحبت خدای تعالی با آنان تصریح شده است. این نوع از همراهی که «معیّت رحیمیه» نام گرفته،همان است که توجّه به آن موجب خواهد شد، شخص، خود را مورد حمایت و یاری خاص خدا بداند و مشکلات پیش رویش را به بهترین شکل ممکن، مدیریت نماید.[۱]
۳- معیّت قهّاریه
شکل سوم همراهیِ الهی، «معیّت قهّاریه» است که هر جا تحقّق یابد، به کمینگاه خدا برای تبهکاران و توطئهگران، تبدیل می شود. نمونه اش، همراهی خدا با منافقانی است که مخفیانه به خلوت های شبانه رو میآورند و در باره آنچه مورد رضای خدای سبحان نیست، به گفتگو مینشینند؛ امّا خداوند نه تنها با آنان است، که نسبت به آنچه می کنند، احاطه تام دارد.
یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلا یسْتَخْفُونَ مِنَ اللهَّ وَهُوَ مَعَهُمْ إذِ یبَیّتُونَ ما لا یرْضی مِنَ القَوْلِ وَکانَ اللهُّ بمِا یعْمَلُونَ مُحیطاً۱٫
آنها زشتکاریِ خود را از مردم پنهان میدارند؛ امّا از خدا پنهان نمی دارند، و هنگامی که در مجالس شبانه، سخنانی که خدا راضی نبود میگفتند، خدا با آنها بود. خدا به آنچه انجام میدهند، احاطه داردتوجّه به چنین همراهی ای از سوی دشمنان می تواند از راه های تضعیف روحیه آنان به شمار آید. لذا در بخش تضعیف جبهه باطل نیز کاربرد خواهد داشت
همان طور که عرض کردم در آیات متعددی از قرآن خدا متعال از عبارت معیّت استفاده کرده است اما در بین این آیات ، آیه آخر سوره فتح در موضوع بحث ما یعنی معیّت با ولی خدا از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، خدای متعال در این آیه شریفه مطالبی را در ۴ بخش بیان می کند ،در بخش اول به ویژگی های همراهان واقعی و حقیقی رسول خدا ص می پردازد و می فرماید:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَّ ۚ وَالذِّینَ مَعَهُ أشِدَّاءُ عَلیَ الکُفَّارِ رُحَمَاءُ بیْنَهُمْ ۖ ترَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهَّ وَرِضْوَاناً ۖ سِیمَاهُمْ فيِ وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلکِ مَثَلُهُمْ فيِ التَّوْرَاةِ) آیه ۲۹سوره فتح(
محمد )صلی اللّه علیه و آله و سلم( فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می طلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است.
در آغاز می فرماید: «محمد )ص( فرستاده خداست» )مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهَّ(.
سپس به توصیف یارانش می پردازد ، چرا خدای متعال این کار را می کند ؟ شاید دلیلش این باشد که با این ویژگی ها تا قیامت پیروان واقعی پیامبر خدا و همراهان حقیقی ولی خدا در هز زمان از منافقین شناخته شوند ، وگرنه چه در آن زمان و چه در زمان های دیگر و ازجمله در زمان ما عده ای منافقانه خودشان را اهل معیّت با ولی خدا جا می زنند و موجب گمراهی دیگران می شوند ف لذا این آیه به ملاک می دهد که بتوانیم تشخیص دهیم چه درمورد خودمان ویا دیگران چه موقع به مقام معیت رسیده ایم و چه موقع دروغ میگوییم و از همراهان حقیقی آن بزرگوار و فرزندان معصومش نیستیم
ولی نباید فراموش کرد که تعبیر «وَ الذِّینَ مَعَهُ» )و کسانی که با او هستند( سخن از افرادی می گوید که در همه چیز با پیامبر صلیّ اللّه علیه و آله بودند، در فکر و عقیده و اخلاق و عمل، نه تنها کسانی که همزمان با او بودند هر چند خطشان با او متفاوت بود.
این «مَعَهُ» یعنی چه؟ این «مَعَهُ» یعنی «با پیغمبر بودن». چون گاهی آدم به شخصی ایمان دارد اما با او نیست. مثال: ما ایمان داریم که علم چیز خوبی است اما ممکن است سال تا سال سراغ آن نرویم. معیت و با هم بودن مهم است. خیلیها هستند که ایمان دارند اما همراه نیستند. نماز میخوانند اما با مهر نیستند. یعنی مهر همیشه همراهشان نیست. قرآن را قبول دارند اما همراه قرآن نیستند. ولایت فقیه راقبول دارند اما ممکن است با ولایت فقیه نباشند.
با هم بودن اثر دارد. یعنی قلم و مرکب با هم نوشتن را انجام میدهند، قلم خالی نمی نویسد. سوزن و نخ با هم عمل دوختن را انجام میدهند. در این آیه میخواهد بگوید: مسلمان و مؤمن واقعی چه کسی است؟ چون ممکن است گاهی انسان بگوید: من حزب اللهی هستم. من عضو انجمن اسلامی هستم .من جزء هیأت هستم. من انقلابی ام، خیلی خوب؛ هستید. اما قرآن می فرماید: خودتان را با این خط کش اندازه بگیرید. اینکه می فرماید: «مَعَهُ» یعنی چه؟ در زیارت جامعه میخوانیم: «المُتَقَدّمُ لهُمْ مَارِقٌ وَ المُتَأَخّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لهُمْ لاَحِقٌ» )مصباح المتهجد/ص ۳۶۱( یعنی: مؤمن کسی است که نه از او جلو بیفتد )از رهبر و از معصومین( اگر جلو افتادید افراطی هستید و اگر عقب بمانید تأخیری هستید و… حالا می گویید: این به چه درد ما می خورد؟! این مال اصحاب پیغمبر)ص( است. به ما چه؟!
پیغمبر)ص( سه تا پسُت دارد: «نبوت، حکومت، قضاوت» نبوتش الآن نیست. اما حکومت و قضاوتش هست. این جمله از حضرت امام)ره( بود. برای نبوتش باید وحی نازل شود. اما وحی دیگر نازل نمی شود .اما حکومت و قضاوتش هست. و « ولایت فقیه» هم همین است. قرآن هم حاضر است. پس ما نباید از او جلو بیفتیم یا از او عقب بمانیم. ما چند رقم آدم داریم. آدمهایی که نوک انگشتشان را گاز میگیرند! آدمهایی که خیلی عصبانی می شوند چهار تا انگشتشان را گاز میگیرند. آدمهایی که خیلی خیلی عصبانی می شوند تمام انگشتانشان را به دهان میگیرند.
کسانی که «با» پیغمبرند مشمول رحمتند. قرآن می فرماید: «قیلَ یا نوُحُ اهْبِطْ بسَِلامٍ مِنَّا وَ برَکاتٍ عَلیْکَ وَ عَلی أمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَ أمَمٌ سَنُمَتّعُهُمْ ثمَّ یمَسُّهُمْ مِنَّا عَذابٌ ألَیمٌ» )هود/۸۴(. ای نوح! مؤمنینی که با تو بودند و سوار کشتی شدند، کفار همگی غرق شدند و کشتی هم به سلامت نشست ولی بدان: سلام و برکت بر تو )نوح( و بر کسانی که با تو بودند.
افرادی که با پیغمبر)ص( هستند در قیامت خوار نمی شوند: «یوْمَ لا یخُزِی اللهُّ النَّبِیَّ وَ الذَّینَ آمَنُوا مَعَهُ» )تحریم/۸(. کسانی که با پیغمبر)ص( هستد الگو هستند. قرآن می فرماید: «قَدْ کانتْ لکُمْ أسْوَهٌ حَسَنَهٌ فی إبِرْاهیمَ وَ الذَّینَ مَعَهُ» )ممتحنه/۴( چه کسی الگوی شماست؟ شما الگوی خوبی دارید: ابراهیم و همراهانش )کسانی که با ابراهیم)ع( بودند.( همراهان پیغمبر مشمول سلام و برکات الهی هستند.
همراهان پیغمبر آدمهای مقاومی هستند. قرآن می فرماید: «فَاسْتَقِمْ کَما أمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ» )هود/۱۱۲( استقامت کن همانطور که گفتیم. بعد می فرماید: «وَ مَنْ تابَ مَعَکَ». ای نوح! استقامت کن ،همانطور که گفتیم. یعنی استقامت طبق امر من باشد.
پرورش احساس:
سپس به توصیف یارانش می پردازد پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را طی پنج صفت چنین بیان میکند: «و کسانی که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدیدند» )وَ الذِّینَ
مَعَهُ أشِدَّاءُ عَلیَ الکُفَّارِ(.و در دومین وصف می گوید: «و در میان خود مهربانند» )رُحَماءُ بیْنَهُمْ(.
در حقیقت عواطف آنها در این «مهر» و «قهر» خلاصه می شود، اما نه جمع میان این دو در وجود آنها تضادی دارد، و نه قهر آنها در برابر دشمن و مهر آنها در برابر دوست سبب می شود که از جاده حق و عدالت قدمی بیرون نهند.
نمونه بارز این دو ویژگی را ما در زمان خودمون در سردار دلها تجربه کردیم
یکی از همرزمان سردار سلیمانی در سوریه می گوید: پس از وقوع سیل خوزستان، با رزمندگان به شوش رفتیم، حاج قاسم پس از ورود به منطقه، با مردم صحبت و آنان را به آرامش دعوت کرد. زمانی که قرار بود سوار بالگرد شود، راننده او به سوی سردار دوید و دست حاج قاسم را بوسید که سردار یکدفعه برگشت، او را در آغوش گرفت و به صورت و دستش بوسه زد. راننده که اختلاف درجه سازمانی زیادی با سردار داشت، از این اقدام حاج قاسم شوکه شده بود به حدی که از فرط خوشحالی نمی توانست رانندگی کند و مدام بر دست خود بوسه می زد و می گفت سردار دست مرا بوسیده است.
به گفته سردار “حمید کمالی”، حاج قاسم در آن سفر پس از شوش عازم دزفول شد، به دیدار مادر پنج شهید در این شهر رفت و بر پای مادر شهدا بوسه زد. او سپس برای ادامه سرکشی به مناطق سیل زده رفت و به نیروهای، حشد الشعبی، سپاه، ارتش و زرمندگان گفت: الان دفاع حرم برای ما خوزستان است، همه نیروها با شنیدن سخن حاج قاسم از خود بی خود شدند و با اشتیاق همانند جبهه های جنگ به مناطق سیل زده رفتند تا مردمی گرفتار سیل را نجات دهند .
تدبیر سردار و جلوگیری از شهادت ۱۳۰ رزمنده
فرمانده تخریب و شناسایی در سوریه و عراق میگوید: در یکی از عملیات ها در سوریه که موفق شده بودیم بسیاری از مناطق را آزاد کنیم، یک تپه سوق الجیشی وجود داشت که رزمندگان به سردار اصرار می کردند که آن تپه را هم بگیریم و کار داعش را یکسره کنیم، داعشیها سنگرهای خوبی روی آن تپه درست کرده بودند و به شدت در آنجا مبارزه و از آن مکان محافظت می کردند، همه می گفتیم حالا که تا اینجا آمده ایم و حال نیروها مساعد است تپه را هم از دست نیروهای داعش آزاد کنیم اما سردارسلیمانی با قرآن یک استخاره گرفت و پاسخ داد نه .
در مرکز عملیات، نیروهای روس از ما دستور می گرفتند، نیروهای ایرانی، حزب الله و ارتش سوریه نیز برای انجام عملیات ها با هم هماهنگ بودند هنوز یک ساعت از اصرار ما به حاج قاسم برای حمله به تپه نگذشته بود که نیروهای روس بدون اطلاع و هماهنگی با ما این تپه را بمباران و آنجا را کن فیکون کردند و همه داعشی ها را کشتند. با خود گفتیم خدایا سردار چه علم لدنی دارد و به خدا وصل است ،اگر به ما اجازه حمله داده بود احتمالا همه ۱۳۰ رزمنده ای که در عملیات بودند، به شهادت می رسیدند.
سردار زمردین با بیان اینکه حاج قاسم بسیار دل نارک بود و وقتی رزمنده ای به شهادت می رسید با تمام وجود ناراحت می شد و می گریست چراکه آنها را همانند فرزندان خود دوست داشت و می گفت خانواده ها آنها را به ما سپرده اند ما اگر کوتاهی کنیم جواب خانواده ها را چه کسی می خواهد بدهد ،افزود: جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب نظیر و نصرتی، باقری در عملیات ها مشتاقانه کنار ما بودند و به شهادت رسیدند.
خاطره ای از زبان حاج قاسم سلیمانی
ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم از تعداد زیادی از بچه های ما را شهید کرده بود،
با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلاً پنجاه بار اعدام بود.
در جلسه ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند!
من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم که: آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمی شوم که چرا باید این کار را میکردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم
رهبری فرمودند: «مگر نمیگویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند: «حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این استکه کسی را که دعوت میکنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی»
أشِدَّاءُ عَلیَ الکُفَّارِ» )فتح/۲۹( یعنی چه؟! یعنی با کفار سازش نکن
قرآن در جاهایی برائت را واجب میکند. درجایی می فرماید: «لا تتَّخِذُوا الکْافرِینَ أوْلیِاءَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنینَ» )نساء/۱۴۴( کافر را ولی خود قرار ندهید. اجازه ندهید که آمریکا بر شما ولایت و حکومت و سرپرستی کند. باز می فرماید: «وَ لا ترْکَنُوا إلِیَ الذَّینَ ظَلمُوا» )هود/۱۱۳( به ستمگران تکیه نکنید، هرکس به مقداری که کمک ظلم کند به همان مقدار شریک است. و لذا حدیث داریم: روز قیامت انسان میبیند که یک قطره خون روی سینهاش ریخت! می گوید: این چه بود؟! میگویند: وقتی فلانی را کشتند، تو به اندازه یک قطره از خون شریک بودی. یا ایستادی و خندیدی، یا شمشیر تیز کردی، یا تشویقش کردی یا ساکت شدی و یا… به ستمگر تکیه نکنید.
«رُحَماءُ بیَْنَهُمْ» )فتح/۲۹( نسبت به خودمان رحمت داشته باشیم. به ما گفته اند که: لباس کفار را نپوشید. برای اینکه وقتی لباس کافر را پوشیدی معنایش این است که: خلق و خوی آنها را پسندیده ای .یعنی خودت را باخته ای. کسی از لباس خودش بیرون می آید و لباس دیگران را می پوشد که خودش پوک باشد و به دیگران عشق بورزد.
از امام صادق)ع( نقل شده که: «أوْحَی اللهُّ إلِیَ نبِیٍّ مِنْ أنَبِیَائهِ قُلْ للِمُؤْمِنِینَ لاَ تلَبَسُوا لبِاسَ أعْدَائیِ وَ لاَ تطَعَمُوا مَطَاعِمَ أعْدَائیِ وَ لاَ تسْلُکُوا مَسَالکِ أعْدَائیِ فَتَکُونوُا أعْدَائیِ کَمَا هُمْ أعْدَائیِ»[۲]حدیث داریم:
لباس دشمن مرا نپوشید. «وَ لاَ تطَعَمُوا مَطَاعِمَ أعْدَائیِ» یاد غذاهای قدیمی بخیر. الآن غذاهای خارجی میخورند. حتی اگر مزه هم ندهد ولی اینکه خارجی است کافی است. «وَ لاَ تسْلُکُوا مَسَالکِ أعْدَائیِ »روشتان مثل روش دشمن من نباشد. یعنی یک خرده غیرت دینی داشته باشید
نسبت به خودی ها: «رُحَماءُ بیْنَهُمْ». خدا رحمت کند آیت الله سعیدی را یک روز او را بدون عبا دیدند .
گفتند: عبایت کو؟! گفت: دیدم در خیابان شخصی می لرزد، آن را به او دادم. پیش خودم گفتم: در قیامت میگویند: تو هم عبا داشتی و هم قبا ولی او هیچ نداشت پس… عجب
در سومین صفت که از اعمال آنها سخن می گوید، می افزاید: «پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی» و همواره به عبادت خدا مشغولند )ترَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً(.
این تعبیر عبادت و بندگی خدا را که با دو رکن اصلیش «رکوع» و «سجود» ترسیم شده، به عنوان حالت دائمی و همیشگی آنها ذکر میکند، عبادتی که رمز تسلیم در برابر فرمان حق، و نفی کبر و خود خواهی و غرور، از وجود ایشان است.
در چهارمین توصیف که از نیت پاک و خالص آنها بحث میکند، می فرماید:
«آنها همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند» )یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهَّ وَ رِضْواناً(.
نه برای تظاهر و ریا قدم بر میدارند، و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند،بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل او دوخته شده.
و در پنجمین و آخرین توصیف از ظاهر آراسته و نورانی آنها بحث کرده میگوید: «نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است» )سِیماهُمْ فیِ وُجُوهِهِمْ مِنْ أثَرِ السُّجُودِ(.
رفتارسازی:
قرآن بعد از بیان همه این اوصاف می افزاید: «این توصیف آنان در تورات است )ذلکَِ مَثَلُهُمْ فیِ التَّوْراةِ(.
این حقیقتی است که از پیش گفته شده و توصیفی است در یک کتاب بزرگ آسمانی که پیش از هزار سال قبل نازل شده است.
ذلکَِ مَثَلُهُمْ فیِ التَّوْراهِ وَ مَثَلُهُمْ فیِ الْنِجْیلِ» )فتح/۲۹( یاران پیغمبر)ص( در تورات و انجیل در هرکدام ۵ تا علامت دارند که ذکر شد. «وَ مَثَلُهُمْ فیِ الْنِجْیلِ»، «کَزَرْعٍ أخَْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلظََ فَاسْتَوی عَلی سُوقهِِ یعُْجِبُ الزُّرَّاعَ لیَِغیظَ بهِِمُ الکُْفَّارَ» )فتح/۲۹( در کتاب مسیحی ها، آمده امت پیغمبر آخر ۵ علامت دارند: مسلمانها مثل دانه ای هستند که جوانه شان بیرون بزند. سپس این جوانه قوی می شود. سپس ضخیم می شود. سپس روی پای خودش می ایستد .
در این بخش از آیه شریفه خداوند متعال می فرماید : مسلمانها مثل دانه ای هستند که جوانه شان بیرون بزند. سپس این جوانه قوی می شود. سپس ضخیم می شود. سپس روی پای خودش می ایستد.
یعنی سرعت رشدشان زیاد است و این دشمنان آنها را متعجب می کند و عصبانی ، مقام معظم رهبری می فرمودند:
اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکایی ها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است؛ خطای فاحشی است این فکر. اینکه بعضی فکر کنند که شما کاری نکنید که آمریکا عصبانی بشود -میگویند بعضی ها و در روزنامه ها مینویسند- درست نقطه ی
مقابل فرمایش پروردگار عالم است: وَ مَثَلُهُم فیِ النِجیلِ کَزَرعٍ أخَرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقهِ یعُجِبُ الزُّرَّاعَ لیِغیظَ بهِمُ الکُفَّارَ؛)۱( رشد عناصر مؤمن، این نهالهای برومند، این جوانهای مؤمن ،اصلاً برای این است که «لیِغیظَ بهِمُ الکُفّار»، تا دشمن عصبانی بشود؛ از همین هم بیشتر عصبانی اند .
عصبانیاند از جوانهای عرصه ی علم، از جوانهای عرصه ی جهاد، از جوانهای عرصه ی خدمت،از جوانهای عرصهی نظامی؛ از اینها عصبانی اند).۸۹۳۱/۰۱/۸۱ بیانات در دیدار مردم قم(
دشمنان ما برای اینکه این جوانه ها بیشتر رشد نکند میخواهند جوانان ما را به آفت بی حجابی ، رابطه های حرام ، فساد و هرزگی مبتلا کند ، ما برای اینکه جلوی دشمن را بگیریم در عرصه جنگ نرم هم باید به آیه شریفه آرم سپاه پاسداران عمل کنیم
وَأعِدّوا لهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ ترُهِبونَ بهِ عَدُوَّ اللهَّ وَعَدُوَّکُم)آیه ۶۰ انفال(
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها ]= دشمنان [، آماده سازید! و )همچنین( اسبهای ورزیده
)برای میدان نبرد(، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید!
مفسران شیعه هدف از افزایش قدرت نظامی مسلمانان را اموری چون ترس دشمن و بازدارندگی از آن و دفاع از حقوق جامعه اسلامی دانستهاند. به باور علامه طباطبایی دشمنان ناشناخته مومنان، علاوه بر منافقان، شامل کافرانی که هنوز با مومنان درگیر نشدهاند نیز می شود. بخش انتهایی آیه از دیدگاه تفسیر نمونه، دستور به فراهم نمودن سرمایه برای تجهیز نیروی رزمی است
امام خمینی ره آیه ۶۰ سوره انفال را از دلایل شرعی بر لزوم تشکیل حکومت در دوران غیبت دانسته است. گروهی از فقیهان شیعه با توجه به تفسیر روایی آیه، مشروعیت مسابقه تیراندازی را از آن استنباط کرده اند.
به گفته آیه الله مکارم شیرازی کلمه قُوَّةٍ در تعبیر آیه مفهوم وسیعی در هر عصر و مکان دارد و علاوه بر وسایل جنگی و سلاح های پیشرفته، هر نوع نیروی مادّی و معنوی تاثیرگذار در پیروزی بر دشمن را شامل می شود. از نظر آیت الله خامنه ای قوّت به معنی قدرت و توان و شامل جنبه های مختلفی چون قدرت نظامی، قدرت علمی و تخصصی، قدرت در تاکتیک و راهبرد و قدرت سازمانی است .
مقام معظم رهبری دام ظله می فرمودند:
چرا امروز جنگ نرم علیه ما این قدر سخت است؟ علتّ، این است که ما قوی شده ایم؛ ما قوی شده ایم .امروز جبهه ی حق از لحاظ زیرساختها، از لحاظ امکانات قوی شده. امروز چالش دشمن با جبهه ی حقآسان نیست، کار دشواری است؛ لذاست که به جنگ نرم متوسّل میشوند و همه ی تلاش خودشان را میکنند که ذهنیّات را خراب کنند؛ این به خاطر قدرت و قوّت ما است… خب حالا چه کار کنیم در مقابل این حرکت دشمن؟ جهاد تبیین؛ همین که شماها هم در بیاناتتان در این دو روز، مکرّر گفتید؛ بنده هم قبلاً چند بار تا حالا تکرار کردهام و بحث جهاد تبیین را گفتهام. خب حالا چرا میگوییم جهاد، جهاد تبیین؟ این گرفته شده است از کلام امیرالمؤمنین ) علیه السّلام(؛ امیرالمؤمنین در آن وصیّت معروف خودشان به حَسنین )علیهما السّلام( ــ که خطاب به آنها است، منتها میفرمایند «وَ مَن بلَغَهُ کِتَابیِ»؛ یعنی بنده و شما هم مخاطب این وصیّت هستیم ــ از جمله ی چیزهایی که میفرمایند ]این است[: «وَ اللهَ اللهَ فیِ الجِهَادِ باِمَوَالکِم وَ انَفُسِکُم وَ الَسِنَتِکُم فیِ سَبِیلِ اللهَ»؛ جهاد با السنة. حالا خوشبختانه ]از میان[ ملتّ ما، کسانی که میتوانستند، وارد بودند، با اموالشان، با انفسشان جهاد کردند؛ الان هم دارند جهاد میکنند؛ با السنه هم باید جهاد کرد که کسانی در این بخش هم میتوانند واقعاً فعّال باشند و جهاد کنند ۱۹/۱۲/۱۴۰۰)بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری(
ببینید عزیزان من ما برای موفقیت در هر عرصه ای نیاز داریم در آن عرصه خود را قوی کنیم ، تخصص و علم لازم آن عرصه را کسب کنیم ، میوه دل امام رضا ع م فرماید:
قالَ الجَوادُ علیه السلام: مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلمٍ ما یفُسِدُ اکْثَرَ مِمّا یصُلحِ [۳]–
امام جواد علیه السلام فرمود: هـر کس بـدون آگاهی کـار کـند، بیش از آنکه درست کند، خراب می کندموضوع مقابله با بی حجابی هم از این قاعده کلی مستثنا نیست و لازم هست عزیزانی که دغدغه حجاب دارند و قصد امر به معروف و نهی از منکر باید مهارت لازم رو کسب کنند باید آموزش ببینند ، الحمدلله امروز جبهه مردمی زیست عفیفانه از طریق سایت و کانال های شبکه اجتماعی آموزش های تخصصی خوبی در عرصه مهارت های کنشگری دارد که میتونید استفاده کنید ، آموزش های متناسب با کنشگری شغلی یا موقعیتی که به شما آموزش می دهد چطور با هر ادمی راجع به حجاب صحبت کنید که اثر گذار باشد ، البته کنشگری حجاب غیر از مهارت ، دو تا چیز دیگه هم میخواد یکی دلسوزی دوم خلاقیت
، در روایت داریم : ینَبَغِي للِعَاقلِ أنْ یخُاطِبَ الجَاهِلَ مُخَاطَبَةَ الطَّبِیبِ المَرِیض؛ امام علی علیه السلام
: خردمند را سزد که با نادان چنان سخن گوید که پزشک با بیمار.
کسی که در روابط اجتماعی جاهلانه عمل میکند و جاهلانه سخن میگوید بیمار است و در مقابل کسیکه در پی راهنمایی و کمک به چنین افرادی باشد نه تنها نباید از این رفتار ناراحت شود بلکه باید برای رفع این بیماری، با مهربانی و دلسوزی و طبیب گونه و با آنها برخورد کند.
در این برخوردها باید تدبیر و خلاقیت به خرج داد
«صَلاَحُ العَیْشِ التَّدبیِرُ.» [۴]
پایه و اساس زندگی سالم و بالنده، تدبیر صحیح است
کنشگری حجاب یه شاخه ای از جهاد با زبان حساب میشه و مثل بقیه شاخه های جهاد باید توانمندی های لازم رو کسب کنیم ، هم آموزش میخواد هم خلاقیت مثل کاری که بچه های سپاه در موشکی کردند خدا رحمت کنه شهید طهرانی مقدم رو با تخصص و خلاقیت ما رو به اینجا رسوند که دشمنانمون جرات حمله به ما رو ندارند ، در عرصه فرهنگی و کنشگری حجاب و مواجهه با بی حجاب ها ، باید زبانمون رو تجهیز کنیم به علم و خلاقیت
رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله :إنّ المؤمنَ یجُاهِدُ بسَیْفِهِ و لسِانهِ [۵]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا مؤمن، با شمشیر و زبان خود جهاد می کند.
المامُ عليٌّ علیه السلام :جاهِدوا في سبیلِ اللّه ِ بأیدْیکُم، فإنْ لمَ تقَدِروا فجاهِدوا بألسِنَتِکُم ، فإنْ لمَ تقَدِروا فجاهِدوا بقُلوبکِم [۶]
امام علی علیه السلام :در راه خدا با دستهای خود بجنگید، اگر نتوانستید با زبانهای خود بجنگید و اگر باز هم نتوانستید با دلهای خود بجنگید
امام علی علیه السلام ـ در فرمانش به مالک اشتر در بیان وظایف زمامدار ـ نوشت : و خداوند سبحان را با دل و دست و زبان خود یاری رساندَ؛ زیرا خداوند ـ جلّ اسمه ـ متعهّد شده است که یاری کننده خود را یاری کند و گرامی دارنده اش را گرامی بدارد.
قرآن می فرماید:
وَقُولوُا للِنَّاسِ حُسْنًا[۷]؛ با مردم به زبان خوش سخن بگویید .
یعنی با مردم، خوب حرف بزنید، اگر چه دشمن باشند .
امیر المؤمنین علیه السلام در نامههایی که به معاویه نوشته اند، مرتب برای او خیر خواهی کرده اند واو را نصیحت کرده اند .
در جنگ صفین اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به لشگر معاویه ناسزا میگفتند. حضرت به آنها فرمودند: إنیّ اکره لکم أن تکونوا سبّابین [۸]؛ من کراهت دارم شما ناسزاگو باشید .
ناسزا گفتن، کار افراد عاجز است. باید اشکال کار آنها را بگویید. فحش و داد و قال مال کسی است که منطق ندارد. اگر شما منطق دارید، نباید عصبانی شوید. باید آنها را هدایت کنید .
امیر المؤمنین علیه السلام بسیاری از خوارج را با سخنرانی برگرداند. امام حسین علیه السلام برای حضرت علی اصغر علیه السلام طلب آب میکند و او را به میدان میآورد که شاید یک نفر دلش بسوزد و برگردد. اگر از شمر ملعون طلب آب میکند، برای این است که از او دستگیری کند، تا به جهنم نرود .
اگر او آب میداد، پیش جدش حق پیدا میکرد.
ذکر مصیبت :
به قدری که زه را کشید آن کماندارهمان قدر من آه حسرت کشیدمهم از خواهر تو، هم از حنجر توهم از مادر تو، خجالت کشیدمخودم قبر کندم، خودم خاک کردمخودم تیر را از گلویت کشیدمهرگز سه غم ز پیش نگاهم نمی رودرنگ پدر، گلوی تو، لبخند آخرتتا روی دست خویش پسر را بلند کردآهی کشید و آه پسر را بلند کردبرگشته بود سر به عقب، بس که تشنه بوداز درد تیر حرمله، سر را بلند کردوقت برون کشیدن تیرش خیال کناز روی جسم فاطمه در را بلند کرد .
شروع: شب هفتم محرمه…..شب باب الحوائجِ شش ماهه کربلاست….شب آقایی که درسته شش ماهشهاما از بزرگی این آقا همین بس که بزرگان دین ما هر وقت به مشکلی برمیخوردند متوسل به این آقا میشدند……..امشب شب حوائج است…..یک علی اصغر حسین برای حوائج همه عالم بسه…… امشب کیا گرفتارند…چه کسانی حاجت دارند میخوایم بریم در خانه شش ماهه حسین…….همون آقایی که میرزای شیرازی همیشه به روضه خوانها ومرثیه خوانها توصیه می کردند: که تا می توانند مصیبت علی اصغر را بخوانند چون علی اصغر سند مظلومیت حسینه…..بعد میفرمود هر یک از اصحاب میتونستن از خودشون دفاع کنند اما این بچه توان دفاع کردن از خودش رو نداشت….. همه شهدا رو زمین جان دادن اما این بچه رو دستهای بابا جان داد
مسیر به اوج رسانی: من بمیرم برا اون لحظه ای که آمد جلو خیمه زنان فرمود یا اخُتاه زینب جان ناَوِلیِنِی وَلدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّی أوَدِّعَهُ فرزندم رو بیار میخوام با علی وداع کنم ….تا بچه رو گرفت دیدرنگ روی علی زرده…از شدت تشنگی داره لبها رو باز و بسته میکنه علیٌ یتلظّی فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السالم فَإذِا بطِفلٍ لهُ یبَکی عَطَشاً «بچه داره گریه میکنه…بی تابی میکنه…»فَأَخَذَهُ عَلی یدِهِ «بلندش کرد رو دستش فقال یا قوم :إن لمَ ترَحَمونی «اگه به من رحم نمی کنید فَارحَموا هذَا الطِّفل امَا ترَوُنهُ کیفَ یتَلظَّی عَطَشاً این طفل که گناهی نداره…. یا صاحب الزمان معذرت میخوام….فَرَماهُ حَرمَلَۀُ بنُ الکاهِلِ بسِهمٍ ثاَلث شُعَب ملعون صدا زد حرمله،چرا داری نگاه میکنی؟ فَوَقَعَ فی نحَرِهِ فَذَبحَهُ …. فَذُبحَ الطِفل مِنَ االذُُنِ إلیَ االذُن بمیرم تیر سعه شعبه از چله رها شد…..یکوقت دیدند علی رو دست بابا داره دست وپا میزنه….ابی عبدالله نگاه کرد دید سر به پوست آویزان شده…….واااااای حسین[۹] نمونه اول بعداز اوج:
غم مخور ای کودک دُردی کشم…….. من خودم تیر از گلویت می کشم
غم مخور ای اصغر خاموش من…………. قتلگاهت می شود آغوش من
غم مخور صید خوارج میشوی ………………تا ابد بابَ الحوائج می شوی
حسین عبا رو علی کشید…یکوقت دیدند غریبانه داره میره پشت خیمه ها….آخه چندتا تشیع پیکر غریبانه بود جمعیت زیادی نبودند پیکر رو تشیع کنند…اولیش امیرالمومنین هم شبانه هم چندنفری تشییع شد…دومین تشیع پیکر مادر ساداته نوشتند هفت نفر بیشتر نبودند….اما آی مردم یک تشییع پیکری رو هم سراغ دارم خیلی غریبانه بود آخه فقط با یک نفر تشییع شد….اونم بدن غرق به خون علی اصغره …دیدند حسین گلش رو رو دستش گرفته….به شرف لا اله الا الله…… فَرَجَعَ الحُسین الِی المُْخَیَّمآمد پشت خیمه ها…….. بازانو روی زمین نشست…از میان اجساد شهدا ابی عبداهلل فقط یک بدن رو دفن کرد اونم علی اصغره حفر للصبی بجفن سیفه و دفنه با غالف شمشیر قبری کند …….تا خواست علی رو داخل قبر بزاره شاید اینگونه باشه زینب صدا بزنه حسین بزار رباب گلش رو ببینه…تا رباب رسید یه نگاه به قبر علی انداخت ببینه گوش تا گوش علی بریده شده …………
من خود به دل خاک سپردم بدنش را
یادم نرود گریه و ناخن زدنش را
آن تیر که زد حرمله خیر ندیده
نگذاشت ببینم به زبان آمدنش را
هرجای جلسه ای همه صدا بزنند وااای حسین
[۱] – . کتاب روش های توان افزایی در سختی ها پژوهشکده علوم و حدیث ص ۲۳۷
[۲] – علل الشرائع/ج۲ /ص۳۴۸
[۳] – بحار ۶۴۳/۷۸
[۴] – شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۴، ص ۱۹۴
[۵] – كنز العمّال : ۱۰۸۸۵
[۶] بحار الأنوار، ۳۲/۱۰۰/۴۹
[۷] – آیه ۸۳ سوره بقره
[۸] – خطبه ۲۰۶ نهج البلاغه
[۹] . لهوف: ص ۱۶۸ -موسوعۀ اإلمام الحسین ج ۱۳